Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
Other Matches
name part
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
Punch and Judy shows
نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy show
نمایش خیمه شب بازی
acted
بازی کردن نمایش دادن
performed
بازی کردن نمایش دادن
act
بازی کردن نمایش دادن
perform
بازی کردن نمایش دادن
sports
نمایش تفریحی بازی کردن
performs
بازی کردن نمایش دادن
sported
نمایش تفریحی بازی کردن
sport
نمایش تفریحی بازی کردن
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
impersonators
بازی کننده سهم کسی در نمایش
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
impersonator
بازی کننده سهم کسی در نمایش
personate
در لباس عوضی رل نمایش را بازی کردن
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
game
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
played
بازی
plain dealing
بازی
patulousness
بازی
game
بازی
partie
بازی
play
بازی
basic
بازی
playing
بازی
plays
بازی
home
بازی
actions
بازی
action
بازی
solitaire
تک بازی
sportiveŠetc
بازی کن
solitaires
تک بازی
grey hound
سگ بازی
clearance
بازی
basics
بازی
openness
بازی
hopscotch
بازی لی لی
gaming
بازی
watermanship
اب بازی
homes
بازی
slackness
بازی
dibasic
دو بازی
falconine
بازی
fun
بازی
to portray somebody
[something]
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
ingenuousness
راست بازی
inning
یک دوره بازی
skittle
بازی تفریح
acrobatics
بند بازی
trickery
حیله بازی
playing field
میدان بازی
hocus pocus
حقه بازی
hocus pocus
ورودحقه بازی
papistry
پاپ بازی
mountebankery
چاچول بازی
hopscotch
بازی اکرودوکر
off hand game
بازی غیررسمی
indirection
دغل بازی
bowling
بازی بولینگ
legerdemain
حقه بازی
on side
پایان بازی
gambling
قمار بازی
let us play
بازی کنیم
middle game
وسط بازی
checkers
بازی چکرز
malversation
دغل بازی
open heartedness
راست بازی
knuckle bone
قاب بازی
misplay
بازی اشتباه
job stick
دسته بازی
jugglery
شعبده بازی
squibs
اتش بازی
squib
اتش بازی
solitaires
بازی یک نفره
off hand game
بازی جنبی
mountebankery
زبان بازی
solitaire
بازی یک نفره
lusory
بازی کن خنده کن
figure skating
یخ بازی نمایشی
croquet
بازی کروکه
team game
بازی گروهی
taw
مهره بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
surf riding
موج بازی
stoppage of the game
توقف بازی
stock jobbing
سفته بازی
stock jobbery
سفته بازی
sodomyh
بچه بازی
mime
لال بازی
mimed
لال بازی
mimes
لال بازی
miming
لال بازی
threesome
بازی سه نفری
threesomes
بازی سه نفری
shell game
گردو بازی
sheep's eyes
نظر بازی
the fancy
مشت بازی
the game is up
بازی تمام شد
wordplay
بازی با لغات
whoredom
فاحشه بازی
soccer
بازی فوتبال
war game
بازی جنگ
wargaming
بازی جنگ
tricksy
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
trickiness
حقه بازی
trapze
بند بازی
cover
بازی دفاعی
coverings
بازی دفاعی
covers
بازی دفاعی
tooth clearance
بازی دندانه
to make a goal
یک بازی بردن
to keep score
بازی رانگاهداشتن
three knights' game
بازی سه اسب
the social evil
جنده بازی
the game is up
بازی باخت
bump
بازی کردن
ropery
طناب بازی
playtime
هنگام بازی
popery
پاپ بازی
playing time
مدت بازی
playing the man
بازی روانی
playing the man
بازی با حریف
playing the board
بازی فی نفسه
playing the board
بازی بر صفحه
playing court
زمین بازی
playact
رل بازی کردن
play therapy
بازی درمانی
play away
به بازی گذراندن
catch
بازی دستش ده
pedophilia
بچه بازی
pederosis
بچه بازی
pederasty or pae
بچه بازی
pederasty
بچه بازی
pyrotechny
فن اتش بازی
priestcraft
کشیش بازی
pugilism
بوکس بازی
rope dancing
ریسمان بازی
rope dancing
بند بازی
rooker
یکجورکفش یخ بازی
red tapery
قرطاس بازی
radial play
بازی شعاعی
radial play
بازی عرضی
stick
چوب بازی
quiot
لیس بازی
sport
بازی شوخی
sported
بازی شوخی
quackery
حقه بازی
sports
بازی شوخی
pyrotechnic display
اتش بازی
puppetry
عروسک بازی
puppetry
خیمه شب بازی
puppet show
خیمه شب بازی
passive play
بازی غیرفعال
basic salt
نمک بازی
stanzas
بخشی از بازی
skiing
اسکی بازی
skate
بازی تهاجمی
skated
بازی تهاجمی
skates
بازی تهاجمی
video game
بازی دیدنی
video games
بازی دیدنی
sharp practice
حقه بازی
stanza
بخشی از بازی
power games
بازی قدرتی
hustled
بازی هشیارانه
hustles
بازی هشیارانه
hustling
بازی هشیارانه
cage
بازی بسکتبال
cages
بازی بسکتبال
rugby
بازی رگبی
factionalism
فرقه بازی
power game
بازی قدرتی
hawking
قوش بازی
swordplay
فن شمشیر بازی
achate
مهرهء بازی
twiddle
بازی کردن
acrobacy
بند بازی
acrobatism
ریسمان بازی
active sodomy
بچه بازی
actuble
بازی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com