English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
Other Matches
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
test specimen نمونه ازمایش
test specimen نمونه ی ازمایش
test piece نمونه ازمایش
test model نمونه ی ازمایش
tensile test specimen نمونه ازمایش کشش
transverse test specimen نمونه ازمایش عرضی
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
use testing ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
komi فشاری
compressive فشاری
compressive stress خستگی فشاری
force pump تلمبه فشاری
pressure sweeping روبیدن فشاری
compression wave موج فشاری
pressure fraction کسر فشاری
constrictor knot گره فشاری
force feed oiler روغندان فشاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
compressive load application بار فشاری
compressive stress تنش فشاری
head ارتفاع فشاری
head pressure ارتفاع فشاری
pressure welding جوش فشاری
data compaction داده فشاری
die cast ریختن فشاری
pushed ضربه فشاری
hard board تخته فشاری
push ضربه فشاری
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
pressure welding جوشکاری فشاری
pushes ضربه فشاری
push button switch تکمه فشاری
push shot ضربه فشاری
filter press صافی فشاری
filterpress پالونه فشاری
thumbed دگمه فشاری
compression stress تنش فشاری
compression strength توان فشاری
pressboard تخته فشاری
push button کلید فشاری
push button دکمه فشاری
thrust bolt پیچ فشاری
push key تکمه فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
compression flange سپر فشاری
compression flange عضو فشاری
thumbs دگمه فشاری
snap fastener دکمه فشاری
thumb دگمه فشاری
pression pipe لوله فشاری
compression strength تاب فشاری
pressure device ماسوره فشاری
press key تکمه فشاری
compression strength استحکام فشاری
achi komi دفاع فشاری
compression strength مقاومت فشاری
compression spring فنر فشاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
thumbing دگمه فشاری
fumikumi لگد فشاری به پایین
centralized oil shot system روغنکاری متمرکز فشاری
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
firing pressure device ماسوره فشاری مین
net push ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness درجه سختی فشاری
mae west جلیقه نجات فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
compression molding ریخته گری فشاری
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weld جوش دادن فشاری
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
press casting ریخته گری فشاری
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
pressure device عامل فشاری مین
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting ریخته گری حدیدهای فشاری
pitometer log سرعت سنج فشاری پیتومتری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
tobi komi ضربه فشاری پا در حال پرش
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
pressure die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
experimented ازمایش
shies ازمایش
experiment ازمایش
experiments ازمایش
experimenting ازمایش
checking ازمایش
screening ازمایش
trials ازمایش
trial ازمایش
shyer ازمایش
experimentation ازمایش
tested ازمایش
tests ازمایش
shied ازمایش
shy ازمایش
shyest ازمایش
shying ازمایش
vetting ازمایش
testing ازمایش
assay ازمایش
examen ازمایش
g ازمایش
assays ازمایش
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
calligraph نمونه
example نمونه
examples نمونه
progenitor نمونه
progenitors نمونه
instances نمونه
formats نمونه
format نمونه
instance نمونه
modelled نمونه
type نمونه
typed نمونه
types نمونه
modeled نمونه
model نمونه
exemplar نمونه
exemplars نمونه
specimens نمونه
copying نمونه
copy نمونه
schemata نمونه
paragon نمونه
paragons نمونه
copies نمونه
copied نمونه
foretype نمونه
forme نمونه
module نمونه
breadboard نمونه
modules نمونه
sampling نمونه
strickle نمونه
specimen نمونه
schema نمونه
pattern نمونه
ensample نمونه
sample نمونه
sampled نمونه
typicalness نمونه
patterns نمونه
precedents نمونه
copyslip نمونه
paradigms نمونه
representatives نمونه
representative نمونه
models نمونه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com