Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sampling in motion
نمونه برداری در حال انتقال
Other Matches
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampling
نمونه برداری
samplery
نمونه برداری
sampled
نمونه برداری کردن
auger
مته نمونه برداری
autopolling
خود نمونه برداری
sampling rate
نرخ نمونه برداری
bed load sampling
نمونه برداری از بار کف
bottle silt sampler
نمونه برداری با بطری
polling list
سیاهه نمونه برداری
biased sampling
نمونه برداری غیرتصادفی
core drilling
نمونه برداری با مته
sample
نمونه برداری کردن
split spoon
قاشق نمونه برداری
acceptance sampling
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
sampling
نمونه برداری مزه کردن
node
محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
nodes
محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
precedents
نمونه
typed
نمونه
pattern
نمونه
types
نمونه
sample
نمونه
type
نمونه
representative
نمونه
representatives
نمونه
precedent
نمونه
example
نمونه
sampled
نمونه
patterns
نمونه
strickle
نمونه
instances
نمونه
instance
نمونه
progenitors
نمونه
progenitor
نمونه
schemata
نمونه
schema
نمونه
paradigm
نمونه
paradigms
نمونه
examples
نمونه
breadboard
نمونه
specimen
نمونه
sampling
نمونه
modules
نمونه
module
نمونه
exemplars
نمونه
exemplar
نمونه
formats
نمونه
model
نمونه
format
نمونه
modeled
نمونه
specimens
نمونه
calligraph
نمونه
copyslip
نمونه
typicalness
نمونه
ensample
نمونه
copied
نمونه
foretype
نمونه
forme
نمونه
copies
نمونه
paragons
نمونه
paragon
نمونه
copy
نمونه
copying
نمونه
modelled
نمونه
models
نمونه
vector
برداری
decerebration
مخ برداری
vectors
برداری
embodiment
در برداری
screamer
نمونه بسیارخوب
samples
نمونه کالا
core sample
نمونه استوانهای
coring
نمونه گیری
tokenism
نمونه نمایی
sight form
نمونه رصد
typify
نمونه بودن
foretype
نمونه قبلی
phony
مدل یا نمونه
exemplum
مثال نمونه
exemplification
نمونه اوری
exemplarily
بطور نمونه
pattern making
نمونه سازی
portfolio
نمونه محصول
emulator
نمونه ساز
emulation
نمونه سازی
for example
برای نمونه
prototypes
نمونه نخستین
prototypes
نمونه اولیه
biased sample
نمونه سودار
breadboard
نمونه تابلویی
prototype
نمونه ازمایشی
prototype
نمونه نخستین
prototype
نمونه اولیه
typical
نمونه نوعی
prototypes
نمونه ازمایشی
archetype
نمونه اولیه
patterning
نمونه سازی
tokenism
نمونه کاری
by the square
مطابق نمونه
specimen signature
نمونه امضاء
cells
فرف نمونه
cell
فرف نمونه
type of use
نمونه کاربرد
archetypes
نمونه اولیه
typical
یک نمونه بارز
typifying
نمونه بودن
prototyping
ساخت یک نمونه
reference pilot
نمونه مرجع
work sample
نمونه کار
parables
قیاس نمونه
standards
نمونه قانونی
parable
قیاس نمونه
pilot plant
کارخانه نمونه
protoplast
نمونه اصل
pilot plant
کارگاه نمونه
modeling
نمونه سازی
pilot production
تولید نمونه
modeled
نمونه اصلی
quota sample
نمونه سهمیه
probability sample
نمونه احتمالاتی
random sample
نمونه تصادفی
gauges
سنجیدن نمونه
gauged
سنجیدن نمونه
gauge
سنجیدن نمونه
standard
نمونه قانونی
ladle samble
نمونه پاتیل
pilot model
نمونه ازمایشی
sampling
نمونه گیری
sample data
داده نمونه
sample distribution
توزیع نمونه
sample size
حجم نمونه
sample size
بزرگی نمونه
typifies
نمونه دادن
samplery
نمونه گیری
g
نمونه معیار
typifies
نمونه بودن
typify
نمونه دادن
demo
نمونه نمایشی
free sample
نمونه مجانی
sample cell
فرف نمونه
holotype
نمونه شاخص
representative sample
نمونه معرف
pieces
سکه نمونه
typified
نمونه دادن
typified
نمونه بودن
piece
سکه نمونه
typifying
نمونه دادن
copies
نمونه ساختن
typification
تعیین نمونه
test specimen
نمونه ازمایش
test specimen
نمونه ازمایشی
unknown sample
نمونه مجهول
typicality
نمونه علامت
sample
نمونه گرفتن
polls
نمونه برداشتن
sample
نمونه قراردادن
surveys
نمونه گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com