Dictiornary-Farsi | نمونه تابلویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
breadboard	نمونه تابلویی


Other Matches

switchboard instrument	سنجه تابلویی
decorative rugs	قالیچه های تابلویی [که بصورت سفارشی و در تعداد کم تولید می شود.]
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
backs	تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
back	تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
mosaic mountant	صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
representatives	نمونه
patterns	نمونه
paradigms	نمونه
paradigm	نمونه
representative	نمونه
schema	نمونه
schemata	نمونه
progenitors	نمونه
instance	نمونه
progenitor	نمونه
instances	نمونه
pattern	نمونه
type	نمونه
typed	نمونه
paragon	نمونه
paragons	نمونه
typicalness	نمونه
breadboard	نمونه
calligraph	نمونه
strickle	نمونه
copyslip	نمونه
ensample	نمونه
foretype	نمونه
types	نمونه
specimen	نمونه
example	نمونه
examples	نمونه
modules	نمونه
format	نمونه
formats	نمونه
exemplar	نمونه
exemplars	نمونه
module	نمونه
sampling	نمونه
specimens	نمونه
forme	نمونه
copies	نمونه
precedent	نمونه
precedents	نمونه
copied	نمونه
sample	نمونه
model	نمونه
modeled	نمونه
copying	نمونه
modelled	نمونه
models	نمونه
copy	نمونه
sampled	نمونه
typical galaxy	کهکشان نمونه
copying	نمونه ساختن
representative sample	نمونه معرف
typification	تعیین نمونه
probability sample	نمونه احتمالاتی
test specimen	نمونه ازمایشی
test specimen	نمونه ازمایش
test specimen	نمونه ی ازمایش
sample cell	فرف نمونه
typicality	نمونه علامت
typal	شبیه نمونه
sample distribution	توزیع نمونه
typical sample	نمونه نوعی
sample data	داده نمونه
unknown sample	نمونه مجهول
vial	شیشه نمونه
model	نمونه اصلی
quota sample	نمونه سهمیه
work sample	نمونه کار
surveys	نمونه گیری
surveyed	نمونه گیری
survey	نمونه گیری
tokenism	نمونه کاری
tokenism	نمونه نمایی
demo	نمونه نمایشی
prototyping	ساخت یک نمونه
reference pilot	نمونه مرجع
polls	نمونه برداشتن
protoplast	نمونه اصل
biased sample	نمونه سودار
for example	برای نمونه
emulation	نمونه سازی
ladle samble	نمونه پاتیل
screamer	نمونه بسیارخوب
random sample	نمونه تصادفی
samplery	نمونه گیری
sight form	نمونه رصد
specimen signature	نمونه امضاء
holotype	نمونه شاخص
g	نمونه معیار
exemplum	مثال نمونه
foretype	نمونه قبلی
poll	نمونه برداشتن
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
free sample	نمونه مجانی
emulator	نمونه ساز
coring	نمونه گیری
core sample	نمونه استوانهای
portfolio	نمونه محصول
copies	نمونه ساختن
pilot production	تولید نمونه
copy	نمونه ساختن
test piece	نمونه ازمایشی
polled	نمونه برداشتن
sample size	بزرگی نمونه
sample size	حجم نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot plant	کارگاه نمونه
pattern making	نمونه سازی
copied	نمونه ساختن
phony	مدل یا نمونه
pilot model	نمونه ازمایشی
samplery	نمونه برداری
test model	نمونه ی ازمایش
per sample	طبق نمونه
by the square	مطابق نمونه
test piece	نمونه ازمایش
sample	نمونه کالا
typical	نمونه نوعی
typical	یک نمونه بارز
samples	نمونه کالا
sampled	واحد نمونه
sampled	نمونه گرفتن
piece	سکه نمونه
pieces	سکه نمونه
parable	قیاس نمونه
parables	قیاس نمونه
gauge	سنجیدن نمونه
gauged	سنجیدن نمونه
sample	نمونه گرفتن
type of use	نمونه کاربرد
prototypes	نمونه ازمایشی
prototypes	نمونه نخستین
prototypes	نمونه اولیه
patterning	نمونه سازی
archetype	نمونه اولیه
archetypes	نمونه اولیه
cell	فرف نمونه
prototype	نمونه ازمایشی
sample	نمونه قراردادن
prototype	نمونه نخستین
prototype	نمونه اولیه
gauges	سنجیدن نمونه
typified	نمونه دادن
typifies	نمونه دادن
modeled	نمونه اصلی
sample	واحد نمونه
cells	فرف نمونه
sampled	نمونه قراردادن
modeling	نمونه سازی
sampling	نمونه گیری
sampling	نمونه برداری
modelled	نمونه اصلی
standards	نمونه قانونی
sampler	نمونه بردار
samplers	نمونه بردار
typify	نمونه بودن
typifying	نمونه دادن
typify	نمونه دادن
typifies	نمونه بودن
models	نمونه اصلی
typifying	نمونه بودن
typified	نمونه بودن
sampled	نمونه کالا
standard	نمونه قانونی
sampling bias	سوداری نمونه گیری
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
representative firm	بنگاه تولیدی نمونه
split ring	فنر نمونه گیر
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
representative consumer	مصرف کننده نمونه
random sample	نمونه گیری تصادفی
random sampling	نمونه گیری تصادفی
sampling error	اشتباه نمونه گیری
sampling error	خطای نمونه گیری
tensile test piece	نمونه ازمون کششی
tensile test specimen	نمونه ازمون کششی
tensile test specimen	نمونه ازمایش کشش
test town	شهرمورد نمونه گیری
time sampling	نمونه گیری زمانی
to pattern out	نمونه شدن برای
to pull a proof	نمونه چاپی دراوردن
transverse test specimen	نمونه ازمایش عرضی
two stage sampling	نمونه گیری دو مرحلهای
proofread	نمونه خوانی کردن
stratified sampling	نمونه گیری لایهای
split spoon	قاشق نمونه برداری
proofreads	نمونه خوانی کردن