Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
random sample
نمونه گیری تصادفی
random sampling
نمونه گیری تصادفی
Search result with all words
simple randon sampling
نمونه گیری تصادفی ساده
stratified random sampling
نمونه گیری لایهای تصادفی
systematic random sampling
نمونه گیری تصادفی منظم
Other Matches
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
random sample
نمونه تصادفی
nonrandom sample
نمونه غیر تصادفی
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
samplery
نمونه گیری
sampling
نمونه گیری
surveys
نمونه گیری
surveyed
نمونه گیری
survey
نمونه گیری
coring
نمونه گیری
sampling bias
سوداری نمونه گیری
stratified sampling
نمونه گیری لایهای
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
proof sheet
نمونه غلط گیری
sampling error
خطای نمونه گیری
sampling population
جامعه نمونه گیری
domal sampling
نمونه گیری خانواری
sampling error
اشتباه نمونه گیری
double sampling
نمونه گیری چندگانه
activity sampling
نمونه گیری از فعالیت
cluster sampling
نمونه گیری خوشهای
quota sampling
نمونه گیری سهمیهای
behavior sampling
نمونه گیری از رفتار
sampling theory
نظریه نمونه گیری
sampling unit
واحد نمونه گیری
area sampling
نمونه گیری منطقه یی
accumulative sampling
نمونه گیری پیاپی
area sampling
نمونه گیری منطقهای
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
time sampling
نمونه گیری زمانی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
test town
شهرمورد نمونه گیری
sampling servo
دستگاه نمونه گیری خودکار
controlled sampling
نمونه گیری کنترل شده
sampling variability
تغییر پذیری نمونه گیری
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
wine taster
جام شراب مخصوص نمونه گیری
proofroom
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
random process
جریان تصادفی فرایند تصادفی
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
random parallel tests
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
chancier
تصادفی
incidental
<adj.>
تصادفی
coincidental
<adj.>
تصادفی
chancy
تصادفی
chances
تصادفی
chance
تصادفی
chanceful
تصادفی
by the way
تصادفی
chanced
تصادفی
accidental
<adj.>
تصادفی
hazardous
تصادفی
circumstantial
تصادفی
chanciest
تصادفی
chancing
تصادفی
by a coincidence
<adv.>
تصادفی
by chance
<adv.>
تصادفی
by happenstance
<adv.>
تصادفی
by hazard
<adv.>
تصادفی
coincidentally
<adv.>
تصادفی
at random
<adv.>
تصادفی
stochastic
<adj.>
تصادفی
by accident
<adv.>
تصادفی
contingent
[accidental]
<adj.>
تصادفی
fortuitous
<adj.>
تصادفی
haphazard
<adj.>
تصادفی
stochastical
<adj.>
تصادفی
accidentally
<adv.>
تصادفی
accidently
<adv.>
تصادفی
adventitious
<adj.>
تصادفی
as it happens
<adv.>
تصادفی
random
<adj.>
تصادفی
randomly
تصادفی
casual
[not planned]
<adj.>
تصادفی
accidental attack
تک تصادفی
fortuitously
<adv.>
تصادفی
incidentally
<adv.>
تصادفی
extrinsic
تصادفی عارضی
chance variations
تغییرات تصادفی
by blow
ضربت تصادفی
randomized blocks
بلوکهای تصادفی
randomization
تصادفی کردن
stochastic term
جمله تصادفی
conjuncture
ملاقات تصادفی
random file
پرونده تصادفی
randomize
تصادفی کردن
stochastic term
متغیر تصادفی
stochastic variable
متغیر تصادفی
randomizing
تصادفی کردن
chance level
سطح تصادفی
random number
عدد تصادفی
indeterminate error
خطای تصادفی
random model
مدل تصادفی
chance error
خطای تصادفی
stochastic model
الگوی تصادفی
chromatic
تصادفی اتفاقی
accident
تصادفی ضمنی
accidental error
خطای تصادفی
accidents
تصادفی ضمنی
contingent
تصادفی مشروط
contingents
تصادفی مشروط
stochastic regression
رگرسیون تصادفی
random activity
فعالیت تصادفی
drop in
درج تصادفی
temerarious
تند تصادفی
random assignment
گمارش تصادفی
random processing
پردازش تصادفی
extraneous
تصادفی فرعی
meet up with
<idiom>
تصادفی ملاقاتکردن
randomly
بی هدف تصادفی
random process
پویش تصادفی
random
بی هدف تصادفی
random probing
پردازش تصادفی
random number seed
کاوش تصادفی
quasi random
شبه تصادفی
random numbers
اعداد تصادفی
drop out
حذف تصادفی
random file
فایل تصادفی
random model
الگوی تصادفی
unplanned
تصادفی - بدونبرنامهریزیقبلی
random selection
گزینش تصادفی
random variable
متغیر تصادفی
random error
خطای تصادفی
probabilistic model
الگوی تصادفی
random access
دستیابی تصادفی
random distribution
توزیع تصادفی
randomization
ارایش تصادفی
random number generator
مولد اعداد تصادفی
stranding
به گل نشستن تصادفی کشتی
randomly
فکر تصادفی غیرعمدی
pseudorandom number
عدد شبه تصادفی
pseudo random number
عدد شبه تصادفی
random number generator
مولد عدد تصادفی
random logic design
طرح منطقی تصادفی
earth fault
اتصال به زمین تصادفی
semirandom access
دستیابی نیمه تصادفی
random processing
با دست یابی تصادفی
supervene
تصادفی روی دادن
obiter dictum
بیان ضمنی و تصادفی
random
فکر تصادفی غیرعمدی
nonrandom variable
متغیر غیر تصادفی
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
randomize
بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
casrd random access memory
حافظه دستیابی تصادفی کارت
dynamic ram
حافظه دستیابی تصادفی پویا
random scan graphics
نگاره سازی با پوشش تصادفی
rams
حافظه با دستیابی تصادفی emory
ram
حافظه با دستیابی تصادفی emory
Random-access memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
addressable storage
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
rammed
حافظه با دستیابی تصادفی emory
pickup
هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
ccd
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
random number
برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
accidental
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
It was a mere accident that we met.
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
randomize
بصورت امار تصادفی نشان دادن
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
soft
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
softer
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
softest
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
seed
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
seeds
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
native
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
glitches
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
I accidentally locked myself out of the house.
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
glitch
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
stochastic model
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
heap
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
secured
که در برابر نوشتن یا حذف تصادفی یا دستیابی بی اجازه ایمن است
heaping
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaps
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
leap frog test
بررسی فضای حافظه که برنامه از یک محل به دیگری به صورت تصادفی می رود
ball back
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
dynamic
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamically
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
jabbered
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbers
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbering
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabber
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
VRAM
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
pattern
نمونه
models
نمونه
example
نمونه
paragon
نمونه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com