Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
fusible metal strip
نوار فلزی ذوب شونده
Other Matches
ribbon
نوار فلزی
ribbons
نوار فلزی
stave
نوار فلزی
fuse strip
نوار بسیار باریک ذوب شونده فیوز
telltale
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
capstan
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
reel to reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
reel-to-reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives
نوار چرخان نوار ران
tape drive
نوار چرخان نوار ران
video cassette
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
metal rule
خط کش فلزی
metalloid
فلزی
bimetallic
دو فلزی
cladding
اب فلزی
monometallism
یک فلزی
metallic
فلزی
vimineous
خم شونده
squashy
له شونده
deliquescent
اب شونده
diminishing
کم شونده
step down
کم شونده
folding
تا شونده
metal
جسم فلزی
metals
جسم فلزی
nonmetallic
غیر فلزی
non metallic
غیر فلزی
cleat
تسمه فلزی
metal
فلزی کردن
minted money
پول فلزی
ladder scaffold
داربست فلزی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
hollow ware
ادوات فلزی
titanium
عنصر فلزی
flitter
پولک فلزی
protective plating
حفاظ فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
gratling
نرده فلزی
metal rod
میله فلزی
hard ware
فروف فلزی
clasps
گره فلزی
clasping
گره فلزی
clasped
گره فلزی
pannikin
فنجان فلزی
clasp
گره فلزی
metals
فلزی کردن
lapping head
سمبه فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metal ware
آلات فلزی
buckle
تسمه فلزی
buckled
تسمه فلزی
buckles
تسمه فلزی
metal lath
شبکه فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
metal ornament
پولک فلزی
strap
تسمه فلزی
straps
تسمه فلزی
metallic arc
قوس فلزی
metallic bond
پیوند فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
metallizo
فلزی کردن
galvanised
اب فلزی دادن
metal coat
روکش فلزی
metallic soap
صابون فلزی
metallic paints
رنگهای فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
metallic packing
لایی فلزی
metal industries
صنایع فلزی
metallic luster
جلای فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
metallic currency
پول فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
galvanises
اب فلزی دادن
aneroid
جوسنج فلزی
galvanizes
اب فلزی دادن
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
lockers
کابینت فلزی
locker
کابینت فلزی
sheet
ورق فلزی
sheets
ورق فلزی
scaffold
داربست فلزی
cladding
روکش فلزی
all metal type tube
لامپ فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
armature
میله فلزی
try square
گونیای فلزی
shim
لایی فلزی
aneroid barometer
جوسنج فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
galvanize
اب فلزی دادن
scaffolds
داربست فلزی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
bimetalism
سیستم دو فلزی
cable
طناب فلزی
bimetallic wire
سیم دو فلزی
thimble
چشمی فلزی
galvanising
اب فلزی دادن
brummagem
مسکوک فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
cabled
طناب فلزی
sheet piling
سپر فلزی
carcase
اسکلت فلزی
thimbles
چشمی فلزی
combinatory
ترکیب شونده
ameliorative
بهتر شونده
accumulate
جمع شونده
juvenescent
جوان شونده
concentrator
متمرکز شونده
introgresseive
داخل شونده
interviewee
مصاحبه شونده
congregative
جمع شونده
interviewees
مصاحبه شونده
reactive
منعکس شونده
accumulative
جمع شونده
intrant
داخل شونده
analysand
تحلیل شونده
comparand
قیاس شونده
latescent
پنهان شونده
conducive
موجب شونده
base ejection
پرتاب شونده از ته
fill in
جانشین شونده
assimilatory
هم جنس شونده
metabolic
دگرگون شونده
causative
سبب شونده
changful
جوربجور شونده
changful
دگرگون شونده
coagulable
دلمه شونده
meliorative
بهتر شونده
clastic
جدا شونده
clastic
تقسیم شونده
conducive
منجر شونده
locator
جایگزین شونده
liquescent
مایع شونده
riser
بلند شونده
accumulates
جمع شونده
accretive
زیاد شونده
menstruating
قاعده شونده
clinchers
متمسک شونده
clincher
متمسک شونده
drying
خشک شونده
fly table
میز تا شونده
foldaway
کوچک شونده
dilatant
گشاد شونده
cumulative
جمع شونده
frondescent
برگ شونده
fulminating
محترق شونده
fusible
ذوب شونده
menstruating
بی نماز شونده
excurrent
جاری شونده
explosive
منفجر شونده
outgoing
صادر شونده
friable
خرد شونده
displaceable
جابجا شونده
emanative
صادر شونده
emissive
خارج شونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com