English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
Other Matches
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
jacklight ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jetsam کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
seacoast ساحل دریا
sea coast ساحل دریا
shore ساحل دریا
shores ساحل دریا
seashore ساحل دریا
seashores ساحل دریا
shelf سراشیب ساحل دریا
seebreeze باد از دریا به ساحل
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
coasting کشتی رانی در طول ساحل
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
carry light نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
have a bone to pick بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
to make ap a ship کشتی را در دریا به غنیمت بردن
eudemonology مبحث اخلاقیات برای پیداکردن سعادت بشر
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
flotsam and jetsam کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
browsing نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
seaway مسیر کشتی
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
prizes کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
ports of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
rhumb line خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
to walk the plank چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
seaworthiness محکم برای دریا
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
hydroscope التی برای دیدن اعماق دریا اب بین
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
gimbals اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
driving lane یک خط جاده برای یک مسیر
lane یک خط جاده برای یک مسیر
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
procedure turn دور زدن برای برگشتن در مسیر
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
yaw انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yawed انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
ski run سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
pass pattern مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
newsgroup خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
voyage charter اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
routing لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
forecaddie باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
jetsam کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
headlamp نورافکن
headlamps نورافکن
distance light نورافکن
search light نورافکن
projector نورافکن
projectors نورافکن
spotlight نورافکن
floodlights نورافکن
spotlighted نورافکن
spotlighting نورافکن
spotlights نورافکن
floodlight نورافکن
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
fdm Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
illuminator نورافکن مذهب
arc light projector نورافکن قوسی
lamp reflector آینه نورافکن
spotlighting چراغ نورافکن
lamp deflector نورافکن لامپ
barrier light نورافکن ساحلی
motorcycle headlamp نورافکن موتورسیکلت
search light illumination روشنایی با نورافکن
parabolic reflector نورافکن اتومبیل
deflector of lamp نورافکن لامپ
spotlight چراغ نورافکن
spotlighted چراغ نورافکن
spotlights چراغ نورافکن
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
jacklight نورافکن مخصوص ماهیگیری
floodlit با نور نورافکن نورانیشده
omnibus headlamp نورافکن مینی بوس
shining مسابقه بکمک نورافکن
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
lightening bug ship هلی کوپتر نورافکن دار
search light illumination روشن کردن منطقه با نورافکن
occulter صفحه پوشاننده بیم نورافکن
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
acquires پیداکردن
acquiring پیداکردن
to work out پیداکردن
discovers پیداکردن
loave پیداکردن
discover پیداکردن
to find out پیداکردن
discovered پیداکردن
discovering پیداکردن
to pluck up heart دل پیداکردن
landing beam نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
slanted شیب پیداکردن
short circuit اتصال پیداکردن
shorter اتصالی پیداکردن
short اتصالی پیداکردن
to get into debt بدهی پیداکردن
slants شیب پیداکردن
shortest اتصالی پیداکردن
to get into debt وام پیداکردن
to form a habit عادتی پیداکردن
to get ones hand in تسلط پیداکردن در
slant شیب پیداکردن
to come in to notice اهمیت پیداکردن
to come to an agreement موافقت پیداکردن
outreach دسترسی پیداکردن
put through ارتباط پیداکردن
misbelieve اعتقاد خطا پیداکردن
crick انقباض عضله پیداکردن
preconceive قبلا عقیده پیداکردن
to study out با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
to come to terms سازش یا موافقت پیداکردن
autotomize انفصال خودبخود پیداکردن
to butt out پیش امدگی پیداکردن
falters تزلزل یا لغزش پیداکردن
to strike a bargain درمعامله موافقت پیداکردن
falter تزلزل یا لغزش پیداکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com