Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
potable	نوشیدنی
soft drink	نوشیدنی غیر الکلی
non-alcoholic beverages	نوشیدنی های غیرالکلی
soft drinks	نوشیدنی غیر الکلی
What would you like to drink?	نوشیدنی چه میل دارید؟
a copious choice of food and drink	غذا و نوشیدنی فراوان
soda pop	نوشیدنی غیر الکلی
nonalcoholic drinks	نوشیدنی های غیر الکلی
soft drinks	نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beverages	نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beverages	نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks	نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
malted milk	نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
malted milks	نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
apTritif	نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
moustache	رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
chaser	آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
one would say	گویی
soliloquies	تک گویی
hypologia	کم گویی
candour	رک گویی
plain speaking	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
so to peaking	گویی
downrightness	رک گویی
soliloquy	تک گویی
laconic speech	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
pauciloquy	کم گویی
free spokenness	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
scandal	بد گویی
candor	رک گویی
as thought	گویی
knop	گویی
scandals	بد گویی
polylogia	پریشان گویی
iterance	باز گویی
polyphrasia	پریشان گویی
divagation	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
idiolalia	مهمل گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
tachylalia	شتابان گویی
facetiousness	بذله گویی
ambage	ابهام گویی
gratulation	تبریک گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
tachyphemia	شتابان گویی
divination	غیب گویی
free spokenness	ساده گویی
logorrhea	پراکنده گویی
metonymy	به تقریب گویی
missatement	خلاف گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
tympany	گزافه گویی
unreserve	بی پرده گویی
verbalization	دراز گویی
vituperation	ناسزا گویی
waggery	بذله گویی
wittiness	لطیفه گویی
word salad	اشفته گویی
bullshit	گزافه گویی
door-knob	دستگیره گویی
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
pseudology	دروغ گویی
ranten	بیهوده گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
rhodomontade	گزاف گویی
rodomontade	گزاف گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
self contradiction	تناقض گویی
so to speak	چنانکه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
somniloquy or quence	سخن گویی
stilted speech	مطنطن گویی
overstatement	گزافه گویی
verbosity	اطناب گویی
premonition	شوم گویی
jests	بذله گویی
jest	بذله گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
piffle	مهمل گویی
wits	بذله گویی
wit	بذله گویی
ellipsis	بریده گویی
repetitions	باز گویی
wittiness	بذله گویی
knock	بد گویی کردن از
premonitions	شوم گویی
disclosures	بی پرده گویی
overstatements	گزافه گویی
disclosure	بی پرده گویی
incoherence	گسسته گویی
gossips	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
improvisation	بدیهه گویی
repetition	باز گویی
reticence	سکوت کم گویی
invective	ناسزا گویی
rant	بیهوده گویی
witticisms	بذله گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
contradiction	خلاف گویی
leasing	دروغ گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
exaggeration	گزافه گویی
contradictions	خلاف گویی
witticism	بذله گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
jocosely	بذله گویی
knob	دستگیره گویی
agitolalia	شتابان گویی
jocose	بذله گویی
exaggerate	گزافه گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
toucher	گویی که باجک برخوردکند
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
exaggerates	گزافه گویی کردن
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
pleasantries	بذله گویی شوخی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
overstating	گزافه گویی کردن
effusively	چنانکه گویی بریزد
overstated	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
bounce	جست گزاف گویی
bounced	جست گزاف گویی
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
natters	یاوه گویی کردن
nattering	یاوه گویی کردن
nattered	یاوه گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
quirks	مزاجی تناقض گویی
bullshit	چرند گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
veridical	از روی حقیقت گویی
bounces	جست گزاف گویی
obsequiousness	تملق مزاج گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
overstates	گزافه گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
it look as if	چنین مینماید که گویی
divining	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
forebode	پیش گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
witticisms	شوخی لطیفه گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
divining rod	چوب غیب گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
divination	پیش گویی فال گیری
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com