English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
gasket نوعی ابزار مخصوص
gaskets نوعی ابزار مخصوص
Other Matches
gears ابزار وسایل لباس مخصوص
geared ابزار وسایل لباس مخصوص
gear ابزار وسایل لباس مخصوص
imagery collateral وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
dragster نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
gin rummy نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
flemish brick نوعی اجر سخت و زردرنگ مخصوص اجرفرش
fuller's earth نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
ski mine نوعی مین ضد نفر مخصوص نصب در معابر اسکی
blazers نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
supertropical bleach نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
galloway اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
comouflage detection photography نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
jigsaw puzzle نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
doodad ابزار
instrument ابزار
doodads ابزار
tools ابزار
tool ابزار
implement ابزار
implemented ابزار
hardware ابزار
locking device ابزار
implementing ابزار
implements ابزار
carpenter's rule خط کش [ابزار]
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
devices ابزار
device ابزار
folding meter stick خط کش [ابزار]
folding rule خط کش [ابزار]
gadget ابزار
instrumentation ابزار
gadgets ابزار
yardstick خط کش [ابزار]
folding ruler خط کش [ابزار]
yard stick خط کش [ابزار]
diamond-fret ابزار لوزی
precision tool ابزار دقیق
head دهنه ابزار
helve دسته ابزار
drills دریل ها [ابزار]
electric drills دریل ها [ابزار]
moulding templet ابزار کشویی
drilling machines دریل ها [ابزار]
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
development tools ابزار توسعه
milling cutter ابزار فرزکاری
planishing tool ابزار پرداخت
putty knife کارتک [ابزار]
skiving tool ابزار تراش
milling tool ابزار فرزکاری
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
centering tool ابزار تمرکز
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
boring machines دریل ها [ابزار]
moulding plane رنده ابزار
cold heading tool ابزار سردکار
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
astragal ابزار فیتیله ای
astragulus ابزار فیتیله ای
hawksbeak ابزار رخ منقاری
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
bumping tool ابزار خم کاری
cloning ابزار همزاد
cloning ابزار همگن
clone ابزار همگن
clone ابزار همزاد
clones ابزار همزاد
cloned ابزار همگن
clones ابزار همگن
angle-roll ابزار گرد
hawksbill ابزار رخ منقاری
common round ابزار فیتیله
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
hardware سخت ابزار
folding rule خط کش تاشو [ابزار]
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
bird's-break ابزار رخ منقاری
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
credit instrument ابزار اعتباری
knurled tool ابزار آج دار
bench میز ابزار
cloned ابزار همزاد
instrument panels پهنهی ابزار
tax instrument ابزار مالیاتی
firmware استوار- ابزار
knurled tool ابزار اج کاری
turning tool ابزار تراشکاری
joiner's hardware ابزار نجاری
gosseneck tool ابزار دوخمی
toll steel فولاد ابزار
furniture ابزار اهنی
machine tool ابزار ماشینی
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
lathe tool ابزار تراش
fishing tackle ابزار ماهیگیری
electric drill دریل [ابزار]
drill دریل [ابزار]
lifting device ابزار بالا بر
workbox جعبه ابزار
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
generating tool ابزار تولید
machine tools ابزار ماشینی
plier انبردست [ابزار]
toolhouse انبار ابزار
bags کیف ابزار
bag کیف ابزار
toolroom اتاق ابزار
tool holder ابزار گیر
tool maker ابزار ساز
tool maker ابزار مند
tool set دست ابزار
tool sharpener ابزار چاق کن
groupware ابزار گروهی
groupware گروه ابزار
hand tool ابزار دستی
toolbox جعبه ابزار
instrument panels پیشخوان ابزار
folding meter stick خط کش تاشو [ابزار]
calipers قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
means of production ابزار تولید
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier caliper کولیس [ابزار]
calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
physical device ابزار مادی
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
metal cutting tool ماشین ابزار
control equipment ابزار نظارت
metal cutting فلزبری [ابزار]
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
small tool ابزار کوچک
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
assembly tools ابزار مونتاژ
manipulandum ابزار پاسخ
floating tool ابزار متحرک
tool ابزار کار
tool kit جعبه ابزار
operandum ابزار پاسخ
machine shop tool ابزار ماشینی
tool kits جعبه ابزار
flexible drive tool ابزار گردان
tool boxes جعبه ابزار
brick workers tool ابزار بنایی
steelwork ابزار پولادین
tool box جعبه ابزار
program development tools ابزار توسعه برنامه
contractors tool ابزار حرفه ساختمان
plumber's tool ابزار لوله کشی
electric drill دستگاه مته [ابزار]
portable electric tool ابزار الکتریکی دستی
plain carbon tool steel فولاد ابزار غیرالیاژی
precision engineering تکنیک ابزار دقیق
policy instrument ابزار اجرای سیاست
boring machine دستگاه مته [ابزار]
control panel device ابزار تابلوی کنترل
common tool set دست ابزار عمومی
combination toolholder ابزار نگهدار چندگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com