English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
griesen نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
Other Matches
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
asteroids نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroid نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
girgerbread نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
lymphocyte نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
leadpencil یا گرافیتی
plumbaginous گرافیتی
graphitic گرافیتی
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
graphitize گرافیتی کردن
graphitic clay خاک گرافیتی
graphitic corrosion خوردگی گرافیتی
graphitizing تاباندن و گرافیتی کردن
quartz کوارتز
mica undercutter میکا بر
mica میکا
quartz crystal بلور کوارتز
crystals بلور کوارتز
crystal بلور کوارتز
quartzite سنگ کوارتز
bushel و23 کوارتز
bushels و23 کوارتز
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
mica capacitor خازن میکا
mica paper کاغذ میکا
mica dielectric دی الکتریک میکا
mica plate ورق میکا
mica sheet ورق میکا
mica schist میکا شیست
isinglass ورقه میکا
mica dielectric عایق میکا
mica tape نوار میکا
mica washer واشر میکا
mica strip باریکه میکا
mica substrate ماده اصلی میکا
gannister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
quartzite سنگ شنی محتوی کوارتز
ganister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
crystals قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
a kind [of] نوعی [از]
some kind [of] یک نوعی [از]
generic نوعی
typical نوعی
fellow feeling حس هم نوعی
has دارد
there is a time for everything دارد
hast او دارد
he has a rage for money دارد
he is ill with fever تب دارد
he has worms دارد
heavy fighting is in progress دارد
chains دارد.
chain دارد.
are there any remarks? دارد
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
chiffon نوعی کیک
cod نوعی ماهی
petard نوعی بمب
broccoli نوعی گل کلم
brocoli نوعی گل کلم
colts نوعی طپانچه
colt نوعی طپانچه
cutlasses نوعی قمه
cutlass نوعی قمه
fireweed نوعی کاهو
fox terrier نوعی سگ اهلی
fireman's carry from kneeling position نوعی یک دست و یک پا
feist نوعی سگ کوچک
auk نوعی پنگوئن
peanoforte نوعی پیانو
patent anchor نوعی لنگر
dog rose نوعی از گل نسرین
orthographic نوعی طرح
easter lily نوعی سوسن
elecampane نوعی شیرینی
tweed نوعی فاستونی
type tests ازمایشهای نوعی
typical sample نمونه نوعی
eulachon نوعی ماهی
near leg pickup and turnover نوعی کنده رو
slip joint pliers نوعی انبردست
pecker نوعی کلنگ
charade نوعی بازی
cowry نوعی کس گربه
garden heiliotrope نوعی سمنه
cowries نوعی کس گربه
cowrie نوعی کس گربه
bulldog نوعی سگ بزرگ
bulldogs نوعی سگ بزرگ
gazehound نوعی سگ شکاری
beaver tail نوعی کاشی
mixers نوعی خط دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
bakkie نوعی ماشین
gannister نوعی کوارتزپست
crapping نوعی قمار
crapped نوعی قمار
cutter نوعی کرجی
cutters نوعی کرجی
bills نوعی شمشیرپهن
gabbro نوعی سنگ
bill نوعی شمشیرپهن
greyhound نوعی تازی
charade نوعی معما
tipping نوعی اسکی
tip نوعی اسکی
crap نوعی قمار
ganister نوعی کوارتزپست
drop [نوعی طاق]
stouter نوعی ابجو
blintz نوعی شیرینی
banjo نوعی تار
calvados نوعی عرق
camphor oil نوعی روغن
cane brake نوعی ازعلف
banjoes نوعی تار
banjos نوعی تار
typical نمونه نوعی
bandore نوعی سه تار
bandora نوعی سه تار
French horn نوعی شیپور
cornet نوعی شیپور
blintze نوعی شیرینی
saint bernard نوعی سگ بزرگ
stout نوعی ابجو
rutabaga نوعی کلم
bodkin نوعی جوالدوز
stoutest نوعی ابجو
bowknot نوعی گره
cowslips نوعی پامچال
cowslip نوعی پامچال
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
ragweed نوعی ابروسیا
calash نوعی درشکه
blood knot نوعی گره
blocking capacitor نوعی خازن
cornets نوعی شیپور
somehow بیک نوعی
catatonia نوعی جنون
cotype نوعی فرعی
cocker spaniels نوعی سگ پاکوتاه
cocker spaniel نوعی سگ پاکوتاه
plylogeny پدیدایی نوعی
cheddar نوعی پنیر
crowfoot نوعی شمعدانی
cheddars نوعی پنیر
greyhounds نوعی تازی
auks نوعی پنگوئن
phylogenesis پدیدایی نوعی
cutlas نوعی قمه
cornett نوعی شیپور
copal نوعی رزین
another guess نوعی دیگر
clove hitch نوعی گره
albacore نوعی زیردریایی
airedale نوعی سگ خرمایی
stock saddle نوعی زین
aerocommander نوعی هواپیما
cole نوعی کلم
acaleph نوعی صدف
poniter نوعی سگ شکار ی
taffy نوعی اب نبات
plug key نوعی کلید
pitchblende نوعی اورانیت
dalmatian نوعی سگ بزرگ
mapes نوعی پرش با یک پا
harvestman نوعی عنکبوت
malvasia نوعی انگور
rusk نوعی بیسکویت
rusks نوعی بیسکویت
Mistyrose <adj.> <noun> نوعی صورتی
lustring نوعی پروانه
lutestring نوعی پروانه
chowder نوعی ابگوشت
it is of a different kind نوعی دیگراست
india paper نوعی کاغذنازک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com