English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
Other Matches
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
wire entanglement مانع سیم خاردار
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
panfish نوعی ماهی خاردار
templates قالب چوبی یا فلزی
template قالب چوبی یا فلزی
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
hardtop اتومبیلی شبیه اتومیلهای کروکی که دارای سقف سخت فلزی میباشد
faceplate صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
spar تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
thumbpiece مانع چوبی
mast foot پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
Buddhist railing [سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
billy نوعی کتری فلزی
billies نوعی کتری فلزی
dogleg نوعی نرده چوبی دهقانی
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
english setter نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
comparative cost اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
eurocheque چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
rf ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
thermate نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
flexible metal hose لوله فلزی قابل انعطاف
goulash نوعی غذا که با گوشت گاو یاگوساله و سبزیجات تهیه میشود
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
affordable قابل تهیه و خریداری
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
stereoplanigraph نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
data diddling روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
ferric oxide که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferrite که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
chip خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
wire entanglement با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
mohair کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
scalar نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
electrically نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
kaplan pump نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
provider نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
crested دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
graphics پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
cradling چهارچوب
yokes چهارچوب
framework چهارچوب
doorjamb چهارچوب
frameworks چهارچوب
frame چهارچوب
frame work چهارچوب
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
door lintel کلاه چهارچوب
bedstand چهارچوب تختخواب
paneling قاب چهارچوب
frames of reference چهارچوب داوری
sliding چهارچوب متحرک
frame of reference چهارچوب داوری
cratch اغل چهارچوب
frame چهارچوب تنه
hurdle چهارچوب جگنی
bedsteads چهارچوب تختخواب
bedstead چهارچوب تختخواب
hurdles چهارچوب جگنی
trave چهارچوب اسب بندی
structure چهارچوب دار [قالی]
format ابعاد و چهارچوب فرش
slide صفحه لغزنده چهارچوب
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
slides صفحه لغزنده چهارچوب
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
spinning frame چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
tenter چهارچوب پارچه خشک کنی
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
tenterhook گیره چهارچوب پارچه خشک کنی
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
dams سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
setose خاردار
acanaceous خاردار
spinescent خاردار
acanthaceous خاردار
acanthaid خاردار
barbed خاردار
setiferous خاردار
spinose خاردار
setaceous خاردار
thistly خاردار
acanthous خاردار
burry خاردار
brambly خاردار
lappaceous خاردار
aciculate خاردار
aculeate خاردار
thorniest خاردار
thorny خاردار
aculeolate خاردار
pappous خاردار
horrent خاردار
aristate خاردار
barbellate خاردار
barbate خاردار
thornier خاردار
pappose خاردار
hispid خاردار
echinoid خاردار
sea crawfish خرچنگ خاردار
sea crayfish خرچنگ خاردار
barbed wire سیم خاردار
rivet اشبیل خاردار
spinule چرخ خاردار
thorn apple تاتوره خاردار
cotter pin اشبیل خاردار
riveting اشبیل خاردار
riveted اشبیل خاردار
herisson تیر خاردار
langouste خرچنگ خاردار
sea bass ماهی خاردار
thornbush بوته خاردار
picked خاردار برگزیده
barbedwire سیم خاردار
crawfish خرچنگ خاردار
percoid ماهی خاردار
rivets اشبیل خاردار
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
band شبکه سیم خاردار
bands شبکه سیم خاردار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com