English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
Other Matches
bleaching materiel پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
chemical pollution الودگی شیمیایی
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
scalded تاول زده کردن تاول
scald تاول زده کردن تاول
scalds تاول زده کردن تاول
scalding تاول زده کردن تاول
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
background level الودگی متن الودگی زمینه
elasticity of factor substitution کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
mags ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
slow pill ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
macronutrient ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
spray attack پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
air pollution monitoring مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
ark [نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
adlib نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
welt تاول
blistered تاول
blisters تاول
vesicant تاول زا
phlyctena تاول
blister تاول
scorch تاول
blistery پر از تاول
vesicatory تاول زا
galls تاول
vesication تاول
scorches تاول
welts تاول
bleb تاول
gall تاول
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
Sound Blaster نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
phlyctenule تاول کوچک
cold sores تاول تبخالی
epispastic تاول اور
blister تاول زدن
blistered تاول زدن
blisters تاول زدن
vesicate تاول زدن
blain تاول زدن
blister agent گاز تاول زا
blister agent عامل تاول زا
blistery تاول زده
cold sore تاول تبخالی
gall زخم تاول
vesicant agent گاز تاول زا
galls زخم تاول
scorches تاول زدن
scorch تاول زدن
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
swell تاول باد کردن
swelled تاول باد کردن
swells تاول باد کردن
vesicate تاول دار کردن
vesiculation تشکیل کیسه یا تاول
pemphigus تاول کوفتی کودکان
blain زخم اماسدار تاول
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
epispastic مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
vesicular مربوط به حفره تاول دار
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
stained الودگی
stains الودگی
pollution الودگی
sullies الودگی
sully الودگی
contamination الودگی ش م ر
sullied الودگی
staining الودگی
stain الودگی
impurity الودگی
sullying الودگی
infection الودگی
contamination الودگی
infections الودگی
alloys الودگی
muddiness گل الودگی
smeariness الودگی
filth الودگی
pisolitic الودگی
contramination الودگی
water pollution الودگی اب
filthiness الودگی
alloy الودگی
purulence الودگی
soilage الودگی
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
solvable محلول
dilution محلول
solutions محلول
solution حل محلول
solution محلول
solutions حل محلول
antifreezing solution محلول ضد یخ
tetter بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
mysophobia الودگی هراسی
thermal pollution الودگی گرمایی
unspotted بدون الودگی
radioactive contamination الودگی پرتوزایی
pediculosis الودگی به شپش
air contamination الودگی هوا
agricultural pollution الودگی کشاورزی
physiological pollution الودگی فیزیولوژیک
critical pollution الودگی بحرانی
biological pollution الودگی زیستی
purulency ریم الودگی
somnolence خواب الودگی
drowsiness خواب الودگی
abatement کاهش الودگی
bacterization الودگی بمیکرب
pisolite سنگ الودگی
decontamination رفع الودگی
abatement الودگی کاهی
moise pollution الودگی نویزی
radioactive contamination الودگی رادیواکتیوی
noise pollution الودگی صدا
drowsihead خواب الودگی
air pollution الودگی هوا
effects عوامل
m factors عوامل ام
buffer solution محلول بافر
dissolved solids مواد محلول
acid soluble محلول در اسید
caustic solution محلول سوزاور
soluble حل شدنی محلول
solid solution محلول جامد
soild solution محلول جامد
solvate ماده محلول
acid solution محلول اسید
water glass شیشه محلول
standard solution محلول استاندارد
normal solution محلول نرمال
buffer محلول تامپون
battery solution محلول باتری
ammonia محلول امونیاک
saline محلول نمک
alkaline solution محلول قلیایی
ideal solution محلول ایده ال
ammonia water محلول امونیاکی
benedict's solution محلول بندیکت
stock solution محلول ذخیره
cutting solution محلول برش
pseudosolution شبه محلول
soap solution محلول صابون
emulsoid محلول سریشمی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
air pollution index شاخص الودگی هوا
air pollution episode رویداد الودگی هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com