English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
Other Matches
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
thor نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
stratojet نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
stratofortress نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
tartar نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
ballistic missiles موشک بالیستیکی
ballistic missile موشک بالیستیکی
mushromm could کلاهک اتمی
nose دماغه کلاهک موشک
noses دماغه کلاهک موشک
warhead کلاهک موشک سر جنگی
warheads کلاهک موشک سر جنگی
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
atom rocket موشک اتمی
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
ballistic efficiency کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
ballistic match تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
genies موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genie موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
step rocket موشک چند طبقه
hustler بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustlers بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
sidewinder نوعی موشک ضد هوایی
pgm نوعی موشک هدایت شونده
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
jupiter نوعی موشک زمین به هواست
nike ajax نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
talos نوعی موشک دریایی زمین به هوا
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
sparrows نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
gimlets نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
class common behaviors رفتارهای نوعی طبقه
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
well founded کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well found کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
cocked hats کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
cocked hat کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
missilery موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
staffed با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
ballistic conditions شرایط بالیستیکی
ballistic trajectory منحنی بالیستیکی
ballistic wind باد بالیستیکی
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
ballistic area منطقه افت بالیستیکی
differential ballistic wind باد بالیستیکی فرضی
ballistic director هدایت کننده بالیستیکی
curve منحنی نمودار بالیستیکی
bow wave موج بالیستیکی جلو
curving منحنی نمودار بالیستیکی
curves منحنی نمودار بالیستیکی
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
trajectory shift انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
continents قاره ها
continent قاره
mainland قاره
land mass قاره
continents قاره
land masses قاره
continent قاره
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
subcontinents شبه قاره
subcontinent شبه قاره
intercontinental قاره پیما
intercontinental داخل قاره
Europe قاره اروپا
shelf فلات قاره
continental shelf فلات قاره
continental plateau فلات قاره
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
transcontinental عبور کننده از سرتاسر قاره
intercontinental بین قارهای قاره پیما
conus armies ارتشهای مستقر در قاره امریکا
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
Dravidian architecture [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
barbed مجهز
accoutered مجهز
armed مجهز
equipped مجهز
acoutre مجهز
accoutred مجهز
weaponed مجهز
in full fig مجهز
barded مجهز
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
equips مجهز کردن
habilitate مجهز کردن
equipping مجهز کردن
full sail تبار مجهز
equip مجهز کردن
supportive مجهز کننده
jet propelled مجهز به موتور جت
busking مجهز کردن
busked مجهز کردن
imps مجهز کردن
imp مجهز کردن
jet-propelled مجهز به موتور جت
busk مجهز کردن
panoplied مجهز و اراسته
tool مجهز کردن
busks مجهز کردن
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
bugged مجهز به میکروفن مخفی
on a war footing مجهز واماده جنگ
reflectorize مجهز به بازتابنده کردن
weaponed مجهز به جنگ افزار
turboprop jet engine موتور جت مجهز به موتورتوربین
reflecterize مجهز به بازتابنده کردن
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
overhang کلاهک
cap wale کلاهک
cupule کلاهک
helmets کلاهک
crown top کلاهک
capped کلاهک
helmet کلاهک
bonnets کلاهک
overhangs کلاهک
bonnet کلاهک
head stock کلاهک
collar کلاهک
tegmentum کلاهک
warhead کلاهک
hoods کلاهک
warheads کلاهک
lids کلاهک
hood کلاهک
cap کلاهک
lid کلاهک
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
fuse cut out switch کلید قطع مجهز به فیوز
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
to provide oneself خودرا اماده یا مجهز کردن
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
prepares مهیا ساختن مجهز کردن
prepare مهیا ساختن مجهز کردن
augmented turbofan توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
mast دیرک بادکل مجهز کردن
masts دیرک بادکل مجهز کردن
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com