English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
Other Matches
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
pgm نوعی موشک هدایت شونده
nike ajax نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
sparrows نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
guided missile موشک هدایت شونده
guided missiles موشک هدایت شونده
free rocket موشک غیر هدایت شونده
cruise missiles موشک هدایت شونده کروز
cruise missile موشک هدایت شونده کروز
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike hercules موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
falcon موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcons موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
armstrong سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
homing phase مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
jupiter نوعی موشک زمین به هواست
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
talos نوعی موشک دریایی زمین به هوا
gimlets نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
tartars نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartar نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
guded missile موشک هدایت شوند
laser guidance هدایت لیزری بمب یا موشک
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
vectored thrust تراست هدایت شونده
vectored تراست هدایت شونده
guided weapon جنگ افزار هدایت شونده
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
proportional navigating هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
directors هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
controlling وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidewinder نوعی موشک ضد هوایی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
air to surface missile موشک هوا به زمین
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
thor نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
surface to air missile موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface to surface missile موشک زمین به زمین
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
rocketeer هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
navigation هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
tap dance نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
street hockey نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
missilry موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
chasse نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
heavyset جامد
illiquid جامد
solids جامد
solid جامد
inorganic جامد
massy جامد
exanimate جامد
rigid جامد
robustly جامد یا
robust جامد یا
solidify جامد کردن
solidifying جامد کردن
soild solution محلول جامد
discharge of solids بده جامد
sediment discharge بده جامد
solid propellant سوخت جامد
solid solution محلول جامد
solidifies جامد کردن
solidified جامد کردن
soild state حالت جامد
monohydrate جامد تک ابه
solidly بطور جامد
paraffin wax پارافین جامد
insensitivity جامد کساد
solidification تبدیل به جامد
insensitive جامد کساد
thickened fuel سوخت جامد
solid fuel سوخت جامد
semisolid نیمه جامد
solid state حالت جامد
monoatomic solid جامد تک اتمی
crystalin solid جامد متبلور
concretion جامد شدن
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
solid state physics فیزیک حالت جامد
solid state diffusion پخش حالت جامد
solidifies جامد کردن یا شدن
solid state device دستگاه حالت جامد
adamant جسم جامد و سخت
solidified جامد کردن یا شدن
solid state component مولفهء حالت جامد
solid state circuitry مدارات حالت جامد
solid state cartridge کارتریج حالت جامد
solidifying جامد کردن یا شدن
solidify جامد کردن یا شدن
gas solid chromatography کروماتوگرافی گاز- جامد
adamantly جسم جامد و سخت
soild state electrode الکترود حالت جامد
concretely بطور محکم یا جامد
substitutional solid solution محلول جامد جانشینی
exploded view شرحی از یک ساختمان جامد
solid ماده جامد سفت
precipitate electrode الکترود حالت جامد
solid support تکیه گاه جامد
solids ماده جامد سفت
solids press down اجسام جامد سوی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
restrictor لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
hardens تبدیل به جسم جامد کردن
three-dimensional و بنابراین به نظر جامد می آید
harden تبدیل به جسم جامد کردن
solid looking دارای قیافه جامد وبیروح
solid-state laser لیزر حالت جامد [فیزیک]
pentahedron جسم جامد پنج وجهی
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
stereography فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
wham صدای بهم خوردن اجسام جامد
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
hall effect یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cure time زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com