Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
Other Matches
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
navigation mode
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
astro tracker
وسیله ناوبری خودکار نجومی
radar danning
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
graphics
وسیله الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
miniski
نوعی اسکی کوتاه
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
charges
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
mantelet
نوعی شنل زنانه کوتاه
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
analyzer
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
greasewood
نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
short thrust
نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
dachshund
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
peplum
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
missile monitor
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
captions
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
caption
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
vocoder
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
sensor
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
providers
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
rapid
وسیله یا حافظهای که زمان دستیابی آن بسیار کوتاه است
inertial navigation
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
hot wire ammeter
نوعی وسیله اندازه گیری جریان
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
chip
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chips
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
saint
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saints
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
mudcapping
نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
board
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
boarded
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
receiver
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receivers
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
images
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
peripheral
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
warm standby
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
navigating bridge
پل ناوبری
universal drafting machine
خط کش ناوبری
navigation
ناوبری
celestial navigation
ناوبری نجومی
navigated
ناوبری کردن
pilots
راهنمای ناوبری
bathymetric navigation
ناوبری ژرفایافتی
pilot
ناوبری کردن
coasts
ناوبری کرانهای
navigating
ناوبری کردن
navigate
ناوبری کردن
navigates
ناوبری کردن
navigation light
چراغهای ناوبری
piloted
ناوبری کردن
piloted
راهنمای ناوبری
radio navigation
ناوبری رادیویی
inertial navigation
ناوبری لختی
aids to navigation
کمکهای ناوبری
pilots
ناوبری کردن
coast
ناوبری کرانهای
satellite navigation
ناوبری ماهوارهای
pilot
راهنمای ناوبری
dead reckonning
ناوبری کور
aerial navigation
ناوبری هوایی
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
aeronautical chart
نقشه ناوبری هوایی
air plot
نقشه ناوبری هوایی
vector
مسیر ناوبری هواپیما
aids to navigation
وسایل کمک ناوبری
vectors
مسیر ناوبری هواپیما
omega
سیستم ناوبری امگا
tacan
سیستم ناوبری تاکان
inertial navigation system
سیستم ناوبری ماندی
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
stellar inertial navigation
ناوبری لختی ستارهای
navigational aids
وسایل کمک ناوبری
hyperbolic navigation system
روش ناوبری هذلولی
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
navigational grid
بادزن کمک ناوبری
day beacon
برج ناوبری روز
dead reckonning tracer
میز ناوبری کور
plotting chart
نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
aeronautical plotting chart
نقشه مخصوص ناوبری هوایی
celestial navigation
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
visual flight
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
hyperbolic navigation
ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
augmentation support set
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
aeronautical information overprint
اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart
نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
day beacon
برج ناوبری مورد استفاده درروز
coasting
ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
dead reckonning tracer
وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pseudopursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pseudostereo
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
plotting
رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com