Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
caroche
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
Other Matches
hackney coach
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
fiacre
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
cariole
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
calash
نوعی درشکه
barouche
نوعی درشکه چهارچرخه
calash
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
buggy
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggies
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
phaethon
درشکه سوار درشکه چی
phaeton
درشکه سوار درشکه چی
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
to take a ride
سواری کردن
jumble
سواری کردن
jumbled
سواری کردن
saddle
سواری کردن
to take a drive
سواری کردن
jumbles
سواری کردن
saddles
سواری کردن
saddled
سواری کردن
jumbling
سواری کردن
bicycles
دوچرخه سواری کردن
bicycle
دوچرخه سواری کردن
drives
سواری کردن کوبیدن
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
drive
سواری کردن کوبیدن
to go by bicycle
دوچرخه سواری کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to bike
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
slide
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
coach
کالسکه
charioteers
کالسکه چی
broughams
کالسکه
brougham
کالسکه
charioteer
کالسکه چی
carriage
کالسکه
coachmen
کالسکه چی
coachman
کالسکه چی
coached
کالسکه
stagecoaches
کالسکه
coaches
کالسکه
stagecoach
کالسکه
carriages
کالسکه
staging
رانندگی کالسکه
perambulators
کالسکه بچه
landaus
کالسکه کروکی
coach house
کالسکه خانه
perambulator
کالسکه بچه
carriageways
راه کالسکه رو
post chaise
کالسکه پست
baby buggy
کالسکه بچه
pram
کالسکه بچه
coupe
دلیجان کالسکه
prams
کالسکه بچه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
landau
کالسکه کروکی
carriageway
راه کالسکه رو
landaulet
کالسکه کروکی کوچک
coach fellow
یک لنگه اسب کالسکه
choach box
جای کالسکه ران
coach box
جای کالسکه ران
limousine
اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
limo
اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
tallyho
کالسکه سریع السیر مسافری
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
scooters
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
gharry
درشکه
phaeton
درشکه
hackie
درشکه چی
phaethon
درشکه
four wheeler
درشکه
carriageable
درشکه رو
droshky
درشکه
speedway
درشکه رو
coachmen
درشکه چی
coachman
درشکه چی
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
coach house
درشکه خانه
hackney carriage
درشکه کرایهای
hacked
درشکه کرایه
garriage and paie
درشکه دواسبه
cabstand
ایستگاه درشکه
hansoms
درشکه دوچرخه
perambulators
درشکه بچگانه
hack
درشکه کرایه
perambulator
درشکه بچگانه
horseless carriage
درشکه بی اسب
hoods
کروک درشکه
cabriolet
درشکه دوچرخه
hansom
درشکه دوچرخه
hacks
درشکه کرایه
hood
کروک درشکه
carriage road
راه درشکه رو
sidecar
درشکه چهارچرخه
to keep a carriage
درشکه داشتن
sleighs
درشکه سورتمه
there is a p in the carriage
درشکه مسافردارد
coach park
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
dash board
گل گیر درشکه
sleigh
درشکه سورتمه
tandems
درشکه دو نفری
sidecars
درشکه چهارچرخه
tandem
درشکه دو نفری
carriage and four
درشکه چهاراسبه
bassinet
درشکه دستی بچگانه
troika
ارابه یا درشکه سه اسبه
Tonga
تانگا درشکه هندی
coachload
افراد سوار بر درشکه
curricle
درشکه دوچرخهای سبک
shandrydan
درشکه تک اسبه قدیمی
shandradan
درشکه تک اسبه قدیمی
shay
درشکه دوچرخه دونفره
carriole
درشکه سبک تک اسبه
hach
درشکه کرایهای زحمت
hackman
راننده درشکه کرایهای
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
hackney man
راننده درشکه کرایهای
buckboard
درشکه بدون کروک
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
tilbury
درشکه روباز سبک دوچرخه
gigs
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
tarantass
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gig
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
fly man
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
hackney
درشکه کرایه اسب کرایبه
carryall
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
stanhope
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
carry all
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap
تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
crackback
نوعی سد کردن غیرمجاز
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
discant
نوعی اواز به درازا بحث کردن
type front
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
fudging
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudges
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
rides
سواری
driving
سواری
riding
سواری
Woman sitting on the man
کیر سواری
ride
سواری
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
passenger car
اتومبیل سواری
hackney
اسب سواری
equitation
هنراسب سواری
roadster
اسب سواری
cycling
دوچرخه سواری
motorcar
خودرو سواری
saddler
اسب سواری
trooper
اسب سواری
roadsters
اسب سواری
surf riding
موج سواری
troopers
اسب سواری
saddle horse
اسب سواری
surfriding
موج سواری
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
auto
ماشین سواری
skim boarding
موج سواری
amaxophobia
سواری هراسی
horsemanship
اسب سواری
hacking jacket
کت اسب سواری
jockeying
اسب سواری
hacking jackets
کت اسب سواری
manege
اسب سواری
top boot
چکمه سواری
surfing
موج سواری
autos
ماشین سواری
surf
موج سواری
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
to give somebody a lift
به کسی سواری دادن
manege
اموزشگاه اسب سواری
harness horse
اسب سواری یا بارکش
joo choo seogi
ایستادن اسب سواری
nag
اسب کوچک سواری
to give somebody a ride
به کسی سواری دادن
drive
رانش سواری دوندگی
to learn to ride
سواری یاد گرفتن
outride
در سواری پیش افتادن از
trooper
اسب سواری نظامی
jodhpur
شلوار چسبان سواری
motor road
جاده موتور سواری
troopers
اسب سواری نظامی
sailable
قابل سواری دردریا
riding habits
جامه سواری زنانه
riding habit
جامه سواری زنانه
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
surfmanship
مهارت در موج سواری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com