Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
Other Matches
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
atari
یک شرکت تولیدکننده بزرگ کامپیوترهای شخصی
colossal
بسیار بزرگ
excessive
بسیار یا بزرگ
ultra-
در معنای بسیار بزرگ
megalopolis
شهر بسیار بزرگ
very large data base
پایگاه داده بسیار بزرگ
biblical proportions
به اندازه بسیار زیاد
[بزرگ]
super
بسیار خوب بزرگ اندازه
Dec
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
cyber
یک سری از کامپیوترهای بزرگ که توسط شرکت corporation data controlساخته شده اند
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
leather back
لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
distributing
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cms
ConversationalIB سیستم عامل کامپیوترهای بزرگ System onitor
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
guide
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guided
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guides
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
vm/sp
VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
atari
نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
comdex
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
pl/
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
giant corporation
شرکت بزرگ
names
نام یک شرکت بزرگ
major corporation
شرکت سهامی بزرگ
name
نام یک شرکت بزرگ
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
dalmatian
نوعی سگ بزرگ
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
bulldog
نوعی سگ بزرگ
saint bernard
نوعی سگ بزرگ
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
grampus
نوعی یونس بزرگ
black grouse
نوعی باقرقره بزرگ
mainframe
کامپیوتر بزرگ
main frame
کامپیوتر بزرگ
mainframes
کامپیوتر بزرگ
halibut
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibuts
نوعی ماهی پهن بزرگ
brazier head rivet
نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
parachute spinnaker
نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
big blue
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
mudcapping
نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
starlifter
نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
appleline
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
Novell
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
unix
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
borland international
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
introduces
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
unco
بسیار
sadly
بسیار بد
muckle
بسیار
very
بسیار
not a lettle
بسیار
lot
بسیار
multifarious
بسیار
out and a way
بسیار
multiplicity
بسیار
sorely
بسیار
powerfully
بسیار
awfully
بسیار
multiped
بسیار پا
mickle or muckle
بسیار
oftentimes
بسیار
seldom
بسیار کم
no end of
بسیار
many
بسیار
plenty
بسیار
an abundance of
بسیار
thousand and one
بسیار
mickle
بسیار
far
بسیار
immortally
بسیار
abundant
بسیار
numerous
بسیار
precious
بسیار
very little
بسیار کم
longeval
بسیار زی
beastby
بسیار
overly
بسیار
lousy
<adj.>
بسیار بد
ever so
بسیار
all-
بسیار
detestable
بسیار بد
far and away
بسیار
awful
<adj.>
بسیار بد
parlous
بسیار
desperate
بسیار بد
terrible
<adj.>
بسیار بد
galore
بسیار
sopping
بسیار
by far
بسیار
lashongs
بسیار
all
بسیار
so mush
بسیار
much
بسیار
rotten
<adj.>
بسیار بد
clinking
بسیار
main
بسیار مهم
well-to-do
<idiom>
بسیار ثروتمند
be unable to say boo to a goose
بسیار ترسو
primal
بسیار قدیمی
perfervid
بسیار باحرارت
primordiality
قدمت بسیار
overweening
بسیار مغرور
infernality
زشتی بسیار
herculean
بسیار دشوار
much rain
باران بسیار
chasm
فرق بسیار
chasms
فرق بسیار
stunning
بسیار خوب
much was said
بسیار چیزهاگفته شد
monstrosities
شرارت بسیار
ravenous
بسیار گرسنه
much pleased
بسیار خوشتود
ultramodern
بسیار تازه
prepotent
بسیار توانا
lots
بسیار فراوان
prepotency
نفوذ بسیار
nymphs
زن بسیار زیبا
inappreciable
نامحسوس بسیار کم
priceless
بسیار گران
death traps
بسیار خطرناک
priceless
بسیار پر قیمت
thoroughgoing
بسیار دقیق
primes
بسیار مهم
nymph
زن بسیار زیبا
polygons
بسیار پهلو
superheat
بسیار گرم
supersubtlety
زرنگی بسیار
oft
بسیار رخ دهنده
primordial
بسیار کهن
dammit
فحش بسیار
damn
فحش بسیار
extras
بسیار خیلی
all right
<idiom>
بسیار خوب
terrible
بسیار بد سهمناک
punctuality
دقت بسیار
superfine
بسیار فریف
tinier
بسیار کوچک
heartbreak
اندوه بسیار
polygon
بسیار پهلو
tiniest
بسیار کوچک
peracute
بسیار سخت
tiny
بسیار کوچک
extra-
بسیار خیلی
prodigy
بسیار زیرک
devilish
بسیار بد اهریمنی
death trap
بسیار خطرناک
meticulosity
دقت بسیار
many persons
مردمان بسیار
monstrosity
شرارت بسیار
many books
کتابهای بسیار
the d. is in him
بسیار شروراست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com