Dictiornary-Farsi | نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
grappa	نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی


Other Matches

Benedictine	نوعی کنیاک مقوی
Benedictines	نوعی کنیاک مقوی
ravioli	نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
cognac	کنیاک
brandy	کنیاک
brandies	کنیاک
cognacs	کنیاک
applejack	کنیاک سیب
brandy	با کنیاک مخلوط کردن
brandies	با کنیاک مخلوط کردن
aquavitae	هر قسم عرق تند مثل کنیاک
Italians	ایتالیایی
Italian	ایتالیایی
marchesa	زن ایتالیایی
bocci	بولینگ ایتالیایی
foxtail millet	ارزن ایتالیایی
italianize	ایتالیایی کردن
italianism	ایتالیایی مابی
sbirro	پاسبان ایتالیایی
italicism	عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
leghorn	کلاه سبدی ایتالیایی
Italianate	سبک معماری ایتالیایی
spaghetti westerns	فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
malpighian	وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
tarantella	رقص تند دو نفری ایتالیایی
eustachian	پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
spaghetti western	فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
cantoria	[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
giuoco piano	جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
fallopian	پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
Pre-Raphaelites	هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelite	هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
italian game	بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
irredentism	سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
spumone	بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumoni	بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
irredentist	طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
pompeian	وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
fire bee	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
net death rate	نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر
machiavellism	اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
bittersweet	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
pierrot	دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrots	دلقک صامت ایتالیایی دلقک
cleans	خالص
cleanest	خالص
sheer	خالص
clean	خالص
cleaned	خالص
net	خالص
paticular	خالص
absolute	خالص
veridical	خالص
unmixed	خالص
spiritous	خالص
simon pure	خالص
purer	خالص
purest	خالص
indispensable <adj.>	خالص
heartfelt	خالص
nett	خالص
unadulterated	خالص
unalterable <adj.>	خالص
unalienable <adj.>	خالص
inevitable <adj.>	خالص
inalienable <adj.>	خالص
absolute <adj.>	خالص
absolutes	خالص
pure	خالص
downright	خالص
aquapura	اب خالص
virginal	خالص
nets	خالص
genuine	خالص
net yield	بازده خالص
resutant	نیروی خالص
net cash	نقدی خالص
net force	نیروی خالص
net debt	بدهی خالص
net benefits	منافع خالص
net asset	دارائی خالص
net exports	خالص صادرات
pure interest	بهره خالص
resultant acceleration	شتاب خالص
pure competition	رقابت خالص
solid	قوی خالص
solids	قوی خالص
pure bending	خمش خالص
proof spirit	الکل خالص
perfect loss	زیان خالص
net thrust	پیشرانه خالص
neat size	اندازه خالص
net acceleration	شتاب خالص
resutant force	نیروی خالص
net work	کار خالص
net price	قیمت خالص
net price	ارزش خالص
net revenue	درامد خالص
net product	محصول خالص
net register tonnage	گنجایش خالص
net productivity	تولید خالص
net reactance	راکتانس خالص
net rate	نرخ خالص
net profit	سود خالص
net saving	پس انداز خالص
limpid	روشن خالص
net output	تولید خالص
net weight	وزن خالص
net income	درامد خالص
net wealth	ثروت خالص
net wealth	دارائی خالص
net worth	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
net net worth	ارزش خالص
net tonnage	فرفیت خالص به تن
grain alcohol	الکل خالص
gross	غیر خالص
grossed	غیر خالص
grosser	غیر خالص
grosses	غیر خالص
grossest	غیر خالص
grossing	غیر خالص
he was neat	بی ماسه خالص
hellene	یونانی خالص
wholewheat	گندم خالص
take-home pay	مزد خالص
take-home pay	حقوق خالص
unmixede	یکدست خالص
tare	وزن خالص
full blood	نژاد خالص
equity capital	دارائی خالص
take-home pay	خالص دریافتی
chaste	خالص ومهذب
clear	خالص کردن
clearer	خالص کردن
clearest	خالص کردن
clears	خالص کردن
circular bending	خمش خالص
pure wool	پشم خالص
pure color	رنگ خالص
refines	خالص کردن
spirits of wine	عرق خالص
pure tones	صداهای خالص
pure mathematics	ریاضیات خالص
pure strategy	استراتژی خالص
neatness	خالص بودن
carbon	ذغال خالص
pure shear	برش خالص
pure monopoly	انحصار خالص
purification	خالص کردن
pure profit	سود خالص
spirit of wine	عرق خالص
purification	خالص سازی
refine	خالص کردن
equities	دارائی خالص
pure interest	منافع خالص
equity	دارائی خالص
pure lime	اهک خالص
capital net worth	دارائی خالص سرمایهای
net	برداشت خالص کردن
net domestic output	تولید خالص داخلی
nett	برداشت خالص کردن
pure rate of interest	نرخ بهره خالص
national net income	درامد خالص ملی
native metals	فلزات خالص طبیعی
net national income	درامد خالص ملی
average net return	بازده خالص متوسط
pure fiscal policy	سیاست مالی خالص
net business saving	پس انداز خالص شرکتها
pure	اصیل خالص کردن
purer	اصیل خالص کردن
purest	اصیل خالص کردن
pure color response	پاسخ خالص رنگ
nets	برداشت خالص کردن
business income	درامد خالص تجارتی
pure monetary policy	سیاست پولی خالص
unalloyed	غیر مخلوط خالص
acetyl pure yellow	زرد خالص استیلی
net calorific value	ارزش گرمایی خالص
net domestic product	محصول خالص داخلی
cleanness	تمیزی خالص بودن
net present value	ارزش فعلی خالص
net present value	ارزش حال خالص
gross density	چگالی غیر خالص
net asset value	ارزش دارائی خالص
residual propulsive force	نیروی پیشرانه خالص
net birth rate	نرخ خالص زایش
net birth rate	اهنگ خالص زایش
net radiation factor	ضریب تابش خالص
net rate of return	نرخ بازده خالص
net tax revenue	خالص درامد مالیاتی
marginal net product	محصول نهائی خالص
net national product	محصول خالص ملی
net primary production	تولید خالص نخستین
consolidated car	وزن خالص اتومبیل
elutriate	صاف و خالص کردن
net investment	سرمایه گذاری خالص
profit margins	درصد سود از فروش خالص
profit margin	درصد سود از فروش خالص