English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
guttersnipe نوک دراز یا پاشله معمولی
Other Matches
snipe پاشله
sniping پاشله
snipes پاشله
sniped پاشله
sniped پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
sniping پاشله شکار کردن
snipe پاشله شکار کردن
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
routines معمولی
standard معمولی
open cheque چک معمولی
light water اب معمولی
ferial معمولی
longhand خط معمولی
routinely معمولی
routine معمولی
received معمولی
usu معمولی
standards معمولی
normal معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
faceless معمولی
ordinary معمولی
wonted معمولی
conventional معمولی
copybook معمولی
common link حلقه معمولی
irregular غیر معمولی
mass concrete بتن معمولی
medium lampholder سرپیچ معمولی
man in the street فرد معمولی
standard طبیعی یا معمولی
white mulatto توت معمولی
the a merchant سوداگر معمولی
normal permeability نفوذپذیری معمولی
plain concrete بتن معمولی
piper nigrum فلفل معمولی
normal عادی معمولی
ornery عادی معمولی
ornary عادی معمولی
onery عادی معمولی
unselected clay خاک رس معمولی
ordinary clay خاک رس معمولی
ordinal type نوع معمولی
normal interval فاصله معمولی صف
ranko سرباز معمولی
rock brake بسفایج معمولی
street virus ویروس معمولی
standard trench سنگر معمولی
standard brick اجر معمولی
standard motor موتور معمولی
standard gauge اندازه معمولی
standard bar میله معمولی
nonstandard غیر معمولی
single precision با دقت معمولی
normal good کالای معمولی
rudas پست معمولی
everyday معمولی مبتذل
common whipping بست معمولی
ethyl alcohol الکل معمولی
undress جامه معمولی
undresses جامه معمولی
undressing جامه معمولی
banal مبتذل معمولی
commonplace معمولی مبتذل
American bond آجرچینی معمولی
typical <adj.> بافت معمولی
ordinary share سهام معمولی
ethanol الکل معمولی
procedure message پیام معمولی
civil time ساعت معمولی
ap seogi ایستادن معمولی
mean پست معمولی
meaner پست معمولی
meanest پست معمولی
complement تعارفات معمولی
complemented تعارفات معمولی
wrought iron اهن معمولی
complementing تعارفات معمولی
complements تعارفات معمولی
ambient پس زمینه معمولی
generals معمولی و نه مخصوص
general کلی معمولی
commoners معمولی متعارفی
workaday معمولی عادی
common معمولی متعارفی
general معمولی و نه مخصوص
general cargo کالای معمولی
mulberry توت معمولی
mulberries توت معمولی
charge hand کارگر معمولی
hepatica غافث معمولی
standards طبیعی یا معمولی
generals کلی معمولی
commonest معمولی متعارفی
joiner door درب معمولی ناو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
conventional جنگ افزارهای معمولی
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
l antenna انتن معمولی رادیو
conventional milling machine دستگاه فرز معمولی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
common stock سهام معمولی شرکت
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
well worn پیش پا افتاده معمولی
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
standard rain gage باران سنج معمولی
well-worn پیش پا افتاده معمولی
head cold سرماخوردگی معمولی زکام
milkwort پلی گالای معمولی
meadow mushroom قارچ خوراکی معمولی
normal charge خرج معمولی توپ
martlet پرستوی معمولی اروپایی
route راه جریان معمولی
normal magnetization curve خم مغناطیس پذیری معمولی
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
normal sulphation of battery سولفاتی شدن معمولی
week day روز معمولی هفته
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
bracket حالت معمولی کروشه
outre خارج از حدود معمولی
ordinary grasp گرفتن میله معمولی
walk گام معمولی اسب
walked گام معمولی اسب
routes راه جریان معمولی
walks گام معمولی اسب
chamomile بابونه معمولی یامعطر
stand سطح معمولی اب دریا
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
normalising بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalises بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance تعمیر ونگهداری غیر معمولی
ordinary differential equation [ODE] معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize بصورت عادی و معمولی دراوردن
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
fair wear and tear خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
It was the usual scene. صحنه [موقعیت] معمولی بود.
ordinary پیام معمولی از نظر ارجحیت
to be prolonged دراز
lengthwise دراز
longs دراز
dolichomorphic دراز تن
linear دراز
long دراز
long- دراز
longed دراز
longest دراز
to eke out دراز
lengthy دراز
to piece out دراز
longish دراز
verbose دراز
longheaded دراز سر
macro دراز
prolix دراز
longer دراز
oblong دراز
oblongs دراز
oblongated دراز
long headed سر دراز
toom دراز
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
service ceiling سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
it is of a normal size دارای اندازه عادی یا معمولی است
air hardening سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
entremets غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
snail mail اصط لاح عامیه به پست معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
extend دراز کردن
in the long run در دراز مدت
drag on <idiom> دراز کردن
long term <adj.> دراز مدت
long run [American E] <adj.> دراز مدت
oblonated دراز :درازنا
couchant دراز کشیده
pintail اردک دم دراز
prolixity دراز نویسی
lantern jawed چانه دراز
prolongate دراز کردن
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
morella cherry گیلاس دم دراز
long-time دراز مدت
long-drawn-out دور و دراز
long term دراز مدت
long shunt شنت دراز
long run دراز مدت
long necked گردن دراز
long eared گوش دراز
verbalization دراز گویی
long bill نوک دراز
long billed نوک دراز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com