Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
gape
نگاه خیره با دهان باز
gaped
نگاه خیره با دهان باز
gapes
نگاه خیره با دهان باز
gaping
نگاه خیره با دهان باز
Other Matches
to gape
با خیره دهان باز کردن
gawp
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gape seed
نگاه خیره
gaze
نگاه خیره
gloatingly
با نگاه خیره
glaringly
با نگاه خیره
gazing
نگاه خیره
gazed
نگاه خیره
gapeseed
نگاه خیره
gazes
نگاه خیره
gazing
خیره نگاه کردن
gaze
خیره نگاه کردن
stares
خیره نگاه کردن
gloated
خیره نگاه کردن
gaped
خیره نگاه کردن
gazed
خیره نگاه کردن
gloat
خیره نگاه کردن
gazes
خیره نگاه کردن
gape
خیره نگاه کردن
gaping
خیره نگاه کردن
gapes
خیره نگاه کردن
glare
خیره نگاه کردن
glared
خیره نگاه کردن
stared
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
glowering
خیره نگاه کردن
glowers
خیره نگاه کردن
gloats
خیره نگاه کردن
gorgonize
خیره نگاه کردن
gloating
خیره نگاه کردن
stare
خیره نگاه کردن
starer
دارای نگاه خیره
glares
خیره نگاه کردن
glowered
خیره نگاه کردن
to stare any one into silence
کسیرا با نگاه خیره از روبردن
glower
اخم کردن نگاه خیره
glowered
اخم کردن نگاه خیره
glowering
اخم کردن نگاه خیره
glowers
اخم کردن نگاه خیره
slaver
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth .
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
دهان دار وابسته به دهان
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
expired air method
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
look at me
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glance
نگاه نگاه مختصر
glances
نگاه نگاه مختصر
glanced
نگاه نگاه مختصر
stubborn
خیره سر
screwball
خیره سر
obstinate
خیره سر
mulish
خیره سر
staring
خیره
starring
خیره
dourly
خیره سر
dour
خیره سر
glaring
خیره
pertinacious
خیره سر
intractable
<adj.>
خیره سر
perverse
<adj.>
خیره سر
agaze
خیره
stubborn
<adj.>
خیره سر
sullen
<adj.>
خیره سر
testy
<adj.>
خیره سر
willful
<adj.>
خیره سر
eccentric
<adj.>
خیره سر
staring red
یا خیره کننده
perrinaciousness
خیره سری
relucent
خیره کننده
goggle-eyed
خیره چشم
dazzles
خیره کردن
mulishness
خیره سری
steadfastly
پابرجای خیره
stubbornness
خیره سری
dazzling
خیره کردن
stare
خیره شدن
dazzled
خیره کردن
dazzle
خیره کردن
dazzlement
خیره سازی
stared
خیره شدن
foudroyant
خیره کننده
fulgurant
خیره کننده
stares
خیره شدن
intractable
خیره سر ستیزه جو
steadfast
پابرجای خیره
impudence
خیره سری
moon eyed
خیره ومتحیر
blinded
خیره کردن
blind
خیره کردن
blinds
خیره کردن
to look fixedly
خیره نگریستن
obstinacy
خیره سری
to stand at gaze
خیره ایستادن
eclat
روشنی خیره کننده
dazzlingly
بطور خیره کننده
stargaze
بستاره ها خیره شدن
watcheye
چشم خیره وسفید
bedazzle
بکلی خیره کردن
dazzled
تابش یا روشنی خیره کننده
fixations
خیره شدگی تعلق خاطر
dazzle
تابش یا روشنی خیره کننده
glare
تابش خیره کننده تشعشع
dazzling
تابش یا روشنی خیره کننده
fixation
خیره شدگی تعلق خاطر
dazzles
تابش یا روشنی خیره کننده
glares
تابش خیره کننده تشعشع
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
glared
تابش خیره کننده تشعشع
gaping stock
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
flares
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
Boketto
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
to stare at person in the face
توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gape seed
چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
astomatous
بی دهان
gobs
دهان
unmuffle
دهان
jibbing
دهان
mouths
دهان
slobbered
اب دهان
mouthing
دهان
puss
دهان
chops
دهان
mouthed
دهان
jibs
دهان
spittle
اب دهان
OS
دهان
potato box
دهان
polystome
دهان
slobber
اب دهان
polystomatous
دهان
astomatal
بی دهان
gob
دهان
jibbed
دهان
mouth
دهان
slobbering
اب دهان
jib
دهان
saliva
اب دهان
slobbers
اب دهان
astomatal
فاقد دهان
scolded
ادم بد دهان
say a mouthful
<idiom>
حرف دهان پر کن
mum's the word
<idiom>
دهان قرص
mouthwashes
دهان شویه
scold
ادم بد دهان
scolds
ادم بد دهان
gag
دهان باز کن
gagged
دهان باز کن
gagging
دهان باز کن
gags
دهان باز کن
mouths
در دهان گذاشتن
mouthed
در دهان گذاشتن
spit
اب دهان خدو
spits
اب دهان خدو
oral
از راه دهان
orals
از راه دهان
throat
صدا دهان
reeked
بخار دهان
reek
بخار دهان
mouthing
در دهان گذاشتن
reeking
بخار دهان
reeks
بخار دهان
throats
صدا دهان
mouth
در دهان گذاشتن
slobbered
دهان را اب انداختن
palate
سقف دهان
microstomous
کوچک دهان
fetid
گند دهان
insalivate
اب دهان زدن به
halitosis
گند دهان
stomatous
دهان دار
to shut up
دهان بستن
stomatology
دهان پزشکی
palates
سقف دهان
mouthy
دهان دار
stomatal
دهان دار
rictus
چاک دهان
slobbering
دهان را اب انداختن
peroral
از راه دهان
slobbers
دهان را اب انداختن
slobber
دهان را اب انداختن
openmouthed
دهان باز
neb
پوزه دهان
gymnostomous
برهنه دهان
stoma
شکاف دهان
mouthwash
دهان شویه
stomatitis
ورم دهان
cyclostomatous
دهان گرد
toho
دهان ببر
cyclostomate
دهان گرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com