Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
l support
نگهداشتن بصورت زاویه
Other Matches
raster
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
sustain
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
declination
زاویه انحراف زاویه میل
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
retention
نگهداشتن
imprison
نگهداشتن
imprisoning
نگهداشتن
imprisons
نگهداشتن
retains
نگهداشتن
preserving
نگهداشتن
retain
نگهداشتن
retained
نگهداشتن
retaining
نگهداشتن
preserve
نگهداشتن
preserves
نگهداشتن
save
نگهداشتن
bate
نگهداشتن
saved
نگهداشتن
sustain
نگهداشتن
hold on
نگهداشتن
to keep in d.
نگهداشتن
sustains
نگهداشتن
saves
نگهداشتن
reserve
نگهداشتن
to hold in restraint
نگهداشتن
holds
نگهداشتن
sustained
نگهداشتن
hold
نگهداشتن
reserving
نگهداشتن
reserves
نگهداشتن
to take into custody
نگهداشتن
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
fid
بامیله نگهداشتن
preserves
باقی نگهداشتن
snub
نگهداشتن طناب
chin
زیرچانه نگهداشتن
preserve
باقی نگهداشتن
chins
زیرچانه نگهداشتن
secures
محکم نگهداشتن
snubs
نگهداشتن طناب
snubbing
نگهداشتن طناب
snubbed
نگهداشتن طناب
preserving
باقی نگهداشتن
retraining
نگهداشتن در ندامتگاه
hold over
<idiom>
طولانی نگهداشتن
count out
<idiom>
بیرون نگهداشتن
sabbattize
سبت نگهداشتن
have custody of
امانت نگهداشتن
tong
باانبر نگهداشتن
locks
محکم نگهداشتن
lock
محکم نگهداشتن
secure
محکم نگهداشتن
station keeping
در خط نگهداشتن ناو
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
maintained
نگهداشتن برقرار داشتن
maintain
نگهداشتن برقرار داشتن
locked up
زیر قفل نگهداشتن
To hold (keep) a secret close to ones chest.
رازی درسینه نگهداشتن
floated
روی اب نگهداشتن شناور
floats
روی اب نگهداشتن شناور
float
روی اب نگهداشتن شناور
wage freeze
ثابت نگهداشتن دستمزد
restrain
نگهداشتن مهار کردن
maintains
نگهداشتن برقرار داشتن
restraining
نگهداشتن مهار کردن
surges
تحت کشش نگهداشتن
restrains
نگهداشتن مهار کردن
grab
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbed
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbing
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
surged
تحت کشش نگهداشتن
keep up
<idiom>
درشرایط عالی نگهداشتن
prop
نگهداشتن پشتیبانی کردن
surge
تحت کشش نگهداشتن
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
to choke down
بزحمت دردل نگهداشتن
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
propped
نگهداشتن پشتیبانی کردن
desiccate
در جای خشک نگهداشتن
hold
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
grabs
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
propping
نگهداشتن پشتیبانی کردن
safeguards
تامین کردن امن نگهداشتن
tallies
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
safeguarded
تامین کردن امن نگهداشتن
tallied
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
safeguard
تامین کردن امن نگهداشتن
tally
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
to safeguard
[against]
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
card up one's sleeve
<idiom>
برای روز مبادا نگهداشتن
safeguarding
تامین کردن امن نگهداشتن
cross support
نگهداشتن بدن بحالت صلیب
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
keep (someone) up
<idiom>
باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
acquisitions
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
preserve
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stay
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
acquisition
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
preserves
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stayed
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stall feed
در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
heading hold
روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
To keep onesface ruddy by the slap it has receive.
<proverb>
با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
eat one's cake and have it too
<idiom>
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
lay to
قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
carry light
نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
bolster
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolstered
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
bolsters
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
screens
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
nothing to the right
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
screening, screenings
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
battens
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
batten
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
still fishing
ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
beechive spring
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
subsidy
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
angle t
زاویه تی
angle
زاویه
angle of attack
زاویه تک
canton
زاویه
isogonic line
خط هم زاویه
angles
زاویه
cornering
زاویه
pike
زاویه
corner
زاویه
localities
زاویه
locality
زاویه
corners
زاویه
cantons
زاویه
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
angle of friction
زاویه اصطکاک
right angle
زاویه قائمه
alidad
زاویه سنج
an acute angle
زاویه حاده
in defilade
در زاویه بیروح
angle of fall
زاویه فرود
splays
زاویه تاشو پخ
incidence angle
زاویه تابش
splaying
زاویه تاشو پخ
relief angle
زاویه ازاد
relief angle
زاویه خلاصی
splaying
زاویه بازشو
splays
زاویه بازشو
impedance angle
زاویه فازی
goniameter
زاویه سنج
inclination
زاویه میل
goniometry
زاویه سنجی
acute angle
زاویه حاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com