English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English Persian
rogatory نیابت قضایی
Search result with all words
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
Other Matches
viceroyship نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyalty نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
deputyship نیابت
procuration نیابت
procuance نیابت
lieutenancy نیابت
representation نیابت
representations نیابت
vicariousness نیابت
vicegerency نیابت
vicarship نیابت
substitution نیابت
regencies نیابت سلطنت
succession نیابت توالی
successions نیابت توالی
lieutenancy ناوبانی نیابت
on behalf of نیابت از طرف
vice president نیابت ریاست
regency نیابت سلطنت
rogatory commission نیابت قضائی
vice regent وابسته به نیابت سلطنت
viceregal مربوط به نیابت سلطنت
viceroyal مربوط به نیابت سلطنت
subrogation نیابت جانشین سازی
vicarious به نیابت قبول کردن جانشین
economic and social council به نیابت از طرف مجمع عمومی است
princess regent شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
judiciary قضایی
juridical قضایی
jural قضایی
juratory قضایی
judicial قضایی
jurisdiction قضایی
presumption juris tantum اماره قضایی
judicature قوه قضایی
judicature حوزه قضایی
judicial assistance معاضدت قضایی
judicial circumstantial evidence اماره قضایی
judicial delegation تفویض قضایی
judicial immunity مصونیت قضایی
judicial precedent رویه قضایی
judicial settlement تسویه قضایی
judicial settlement حل اختلاف قضایی
litigation دعوی قضایی
institution تاسیس قضایی
law agent نماینده قضایی
quasi judicial شبه قضایی
legal assistance مشاوره قضایی
legal suit تعقیب قضایی
the rule of law تامین قضایی
jurisdiction حوزهء قضایی
judiciary قوه قضایی
miscarriage of justice اشتباه قضایی
miscarriages of justice اشتباه قضایی
legal شرعی قضایی
law courts دادگاه قضایی
law court دادگاه قضایی
legal aid معاضدت قضایی
precedent رویه قضایی
precedents رویه قضایی
justiciar مامور قضایی عالیرتبه
sub judice بدون تصمیم قضایی
district attorneys بازپرس بخش قضایی
district attorney بازپرس بخش قضایی
extrajudicial خارج ازصلاحیت قضایی
legal advice مشورت یا نظر قضایی
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge با حکم قضایی فیصل دادن
dictum گفته افهار نظر قضایی
dictums گفته افهار نظر قضایی
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
perverse verdict درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
sokeman فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadre واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadres واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
coroner هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
judge made law نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroners هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
concurrent jurisdiction رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
congregationalism استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
permission اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
coroner مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
deputized نیابت کردن نمایندگی کردن
deputizes نیابت کردن نمایندگی کردن
deputize نیابت کردن نمایندگی کردن
deputising نیابت کردن نمایندگی کردن
deputizing نیابت کردن نمایندگی کردن
deputises نیابت کردن نمایندگی کردن
deputised نیابت کردن نمایندگی کردن
adjudging با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudges با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudged با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
disqualification عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
disqualifications عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com