English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
e. power نیروی اجرایی
Other Matches
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
viruses برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
virus برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
executives اجرایی
administrative اجرایی
administrant اجرایی
ministerial اجرایی
executive اجرایی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
technical اصولی اجرایی
executional requirement شرائط اجرایی
executive agent عامل اجرایی
executive agent شعبه اجرایی
operating agency قسمت اجرایی
executive committee هیات اجرایی
executive program برنامه اجرایی
executive routine روال اجرایی
functional team تیم اجرایی
feasability study مطالعات اجرایی
executive system سیستم اجرایی
operating program برنامه اجرایی
execute statement دستور اجرایی
command of execution ریاست اجرایی
executing agency شعبه اجرایی
executable statement جمله اجرایی
execute statement حکم اجرایی
sanctions ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
sanctioned ضمانت اجرایی قانون
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
cryptochannel سیستم اجرایی رمز
tax administration مسائل اجرایی مالیات
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
sanction ضمانت اجرایی قانون
sanctioning ضمانت اجرایی قانون
escrow اجرایی پیدا میکند
executive by law ایین نامه اجرایی
executive افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
operand دستور اجرایی عمل کننده
sanctioned ضمانت اجرایی معین کردن
sanction ضمانت اجرایی معین کردن
executives افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
sanctioning ضمانت اجرایی معین کردن
Politburo کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
Politburos کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
sanctions ضمانت اجرایی معین کردن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
command of execution فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
self- برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
total force نیروی کل
jetting نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jetted نیروی جت
jet نیروی جت
jets نیروی جت
economic potential نیروی اقتصادی
dymanic نیروی جنباننده
electromotive force نیروی الکتروموتوری
driving force نیروی محرک
the electromagnetic force نیروی الکترومغناطیسی
active force نیروی فعال
effective force نیروی موثر
elanvital نیروی حیاتی
eccentric force نیروی برونگرا
electric force نیروی الکتریکی
electromotive force نیروی برقرانی
elastic force نیروی ارتجاع
solar power نیروی خورشیدی
workforce نیروی کار
explosive force نیروی انفجار
external force نیروی بیرونی
external force نیروی خارجی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
emf نیروی برقرانی
equilibrant نیروی متعادل
exchange force نیروی تبادلی
field force نیروی میدانی
advance force نیروی پیشروی
blocking force نیروی سد کننده
body force نیروی حجمی
brake horsepower نیروی ترمز
brake pressure نیروی ترمز
buoyant force نیروی شناورسازی
burst force نیروی انفجاری
burst force نیروی ناگهانی
by military force با نیروی نظامی
auxiliary forces نیروی کمکی
attractive force نیروی جاذبه
albedo نیروی بازتابش
amphibious force نیروی اب خاکی
army of occupation نیروی اشغالگر
assault force نیروی هجومی
assault force نیروی هجوم
atomic energy نیروی اتمی
law of gravity نیروی گرانشی
attraction force نیروی جاذبه
attraction force نیروی ربایش
capillarity نیروی موئینهای
cathexis نیروی عاطفی
countervailing power نیروی همسنگ
covering force نیروی پوششی
cutting thrust نیروی برش
damping force نیروی میران
destrudo نیروی ویرانگری
dispersion force نیروی پاشیدگی
dissipative force نیروی اتلافی
drag force نیروی کششی
drifting force نیروی وزش
drifting force نیروی رانش
counterpoise نیروی مقاوم
generalized force نیروی کلی
coulombic force نیروی کولنی
cohesive force نیروی همدوسی
cohesive force نیروی همچسبی
cohesive force نیروی چسبندگی
compressive force نیروی تراکمی
concurrent force نیروی همرس
conservation force نیروی باقی
contractile force نیروی انقباضی
coriolis force نیروی کوریولیس
coulomb force نیروی کولنی
driving force نیروی محرکه
resutant force نیروی خالص
psychic energy نیروی روانی
uniaxial force نیروی تک محوری
propellent نیروی محرکه
propelling force نیروی پیشران
tractive effort نیروی کشنده
total labor force کل نیروی کار
psychic force نیروی روحی
pulling power نیروی کشش
tractive power نیروی کشش
purchase element نیروی منتجه
radiant energy نیروی موجی
power of production نیروی تولید
police power نیروی پلیس
police power نیروی انتظامی
vital energy نیروی زندگی
nonaxial force نیروی غیرمحوری
virile strength نیروی مردانه
normal force نیروی عمودی
nuclear power نیروی هستهای
vertical force نیروی شاغولی
vertical force نیروی قائم
vertical force نیروی عمودی
osmotic force نیروی اسمزی
osmotic force نیروی راند
paratroop نیروی چترباز
people forces نیروی پایداری
torsional force نیروی پیچشی
repulsion force نیروی دافعه
shearing force نیروی برشی
soldiery نیروی نظامی
specified command نیروی اختصاصی
strike force نیروی ضربتی
striking force نیروی ضربتی
striking force نیروی یورش
to gauge wind نیروی بادراسنجیدن
tensile force نیروی کششی
the enemy نیروی دشمن
the power of imagination نیروی پندار
the sabre نیروی نظامی
thews نیروی عضلانی
shear load نیروی برشی
service component نیروی مسلح
tonicity نیروی ارتجاعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com