Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
catch
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
Other Matches
pulls
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
overarm
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
beats
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
armlock
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
olympic lift and cross face
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
impulse charge
نیروی محرکه اولیه
deceleration time
زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
value
هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
valuing
هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
values
هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
wake up
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
lift off
جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
reset
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
sorties
شروع حرکت
sortie
شروع حرکت
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
underway
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
pivot arm
بازوی گردان بازوی اتصال
grabbling
ماهی گرفتن با دست
grabble
با دست ماهی گرفتن
angle
باقلاب ماهی گرفتن
fly fish
بامگس ماهی گرفتن
bite
قلاب گرفتن ماهی
bites
قلاب گرفتن ماهی
angles
باقلاب ماهی گرفتن
gigs
بازوبین ماهی گرفتن
gig
بازوبین ماهی گرفتن
To fish in troubled waters.
از آب گل آلود ماهی گرفتن
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
mounts
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
momentum
نیروی حرکت انی
drag force
نیروی مقاوم حرکت
to get to
شروع کردن دست گرفتن
originate
شروع شدن یا نشات گرفتن
originated
شروع شدن یا نشات گرفتن
originating
شروع شدن یا نشات گرفتن
originates
شروع شدن یا نشات گرفتن
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
integrating
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
set up
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
trawl
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawling
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawled
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawls
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trout
ماهی قزل الا گرفتن
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
locomotives
حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive
حرکت دهنده نیروی محرکه
recruiting
نیروی تازه گرفتن
recruit
نیروی تازه گرفتن
recruited
نیروی تازه گرفتن
to refresh oneself
نیروی تازه گرفتن
recruits
نیروی تازه گرفتن
scale
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
doubled
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
mooch
گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
doubled up
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
double
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gripped
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grip
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripping
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grips
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
fish pot
سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
wraparound
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
man handle
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
word wrap
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
electrophoresis
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
zero length launching
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
indents
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
strike
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
coriolis force
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
swimmer
شناگر
swimmers
شناگر
breaststroker
شناگر قورباغه
naiad
مهروی شناگر
turn
برگشت شناگر
turns
برگشت شناگر
backstroker
شناگر پشت
water dog
شناگر ماهر
butterflyer
شناگر پروانه
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
set up
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
medleyist
شناگر شنای مختلط
armpoll
کشش دست شناگر
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
kick
ضربه پای شناگر
kicked
ضربه پای شناگر
freestyler
شناگر شنای ازاد
kicking
ضربه پای شناگر
kicks
ضربه پای شناگر
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
belly whopper
شیرجه شناگر برروی شکم
skipped
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
start off
شروع کردن شروع شدن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
gatepost
بازوی در
string arm
بازوی زه کش
gateposts
بازوی در
crank arm
بازوی لنگ
moment arm
بازوی گشتاور
rocker arm
بازوی اسبک
booming
بازوی بیل
booming
بازوی متحرک
gatepost
بازوی دروازه
boomed
بازوی متحرک
boomed
بازوی بیل
shank
بازوی لنگر
booms
بازوی متحرک
boom
بازوی متحرک
boom
بازوی بیل
booms
بازوی بیل
drawbar
بازوی کشش
gateposts
بازوی دروازه
a broken arm
بازوی شکسته
lever arm
بازوی اهرم
jib
بازوی متحرک
rocker arm
بازوی ننویی
whip
بازوی بار
whipped
بازوی بار
whips
بازوی بار
jib=boom
بازوی جرثقیل
access arm
بازوی دستیابی
access arm
بازوی دسترسی
jibbed
بازوی متحرک
jibbing
بازوی متحرک
yardarm
بازوی افقی
jibs
بازوی متحرک
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
bracer
محافظ بازوی کمانگیر
bottom boom
بازوی متحرک جراثقال
crank web
بازوی میل لنگ
roadwheel arm
بازوی غلطک شنی
wiper arm
بازوی برف پاک کن
yardarm
بازوی دکل ناو
yard
بازوی افقی دکل ناو
stockades
دودکش بازوی لنگر کشتی
stockade
دودکش بازوی لنگر کشتی
rammed
بازوی انتقال نیرو سگدست
ram
بازوی انتقال نیرو سگدست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com