English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
vertical force نیروی قائم
Other Matches
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
vertical tail دم قائم
right قائم
erects قائم
erecting قائم
erected قائم
erect قائم
righted قائم
normal قائم
plumb lines خط قائم
plumb line خط قائم
vertical قائم
upstanding قائم
upright قائم
orthogonal قائم
perpendecular قائم
righting قائم
apeak عمودی قائم
local vertical قائم محلی
locumtenens قائم مقام
normal vector بردار قائم
surreptitiously قائم مقام
self consistent قائم بالذات
self perpetuation قائم بذات
semierect نیمه قائم
ordinate بعد قائم
perpendecular خط عمودی یا قائم
subrogation قائم مقامی
subsitute قائم مقام
normal plane صفحه قائم
locum قائم مقام
locums قائم مقام
vertical cut برش قائم
vertical creep وارفتگی قائم
vertical circle دایره قائم
propping تقویت قائم
vertical bulking کمانش قائم
propped تقویت قائم
prop تقویت قائم
vertical axis محور قائم
rectangular قائم الزاویه
right-angled قائم الزاویه
successor قائم مقام
true vertical قائم واقعی
vertical drop ابشار قائم
vertical envelopement احاطه قائم
stake قائم کردن
vicar قائم مقام
vicars قائم مقام
deputies قائم مقام
deputy قائم مقام
normal axis محور قائم
normal acceleration شتاب قائم
stakes قائم کردن
staked قائم کردن
vertical speed سرعت قائم
vertical photograph عکس قائم
substantive قائم بذات
envelop احاطه قائم
righted قائم نگاهداشتن
substituting قائم مقام
surrogates قائم مقام
quadratic منشور قائم
surrogate قائم مقام
abeam قائم بر مسیرحرکت
substituted قائم مقام
substitute قائم مقام
enveloped احاطه قائم
enveloping احاطه قائم
increate قائم بالذات
vice chancellor قائم مقام
vice-chancellor قائم مقام
vice-chancellors قائم مقام
right قائم نگاهداشتن
righting قائم نگاهداشتن
high angle تیر قائم
envelops احاطه قائم
envelopment احاطه قائم
ablique coordinates دستگاه مختصات قائم
mercator chart نقشه قائم الزاویه
deputy minister قائم مقام وزیر
right angled triangle مثلث قائم الزاویه
sheathing تخته بندی قائم
vicegerent جانشین قائم مقام
zenith نقطه قائم بر نافر
consular agent قائم مقام کنسول
wedging اسکنه کولاس قائم
wedges اسکنه کولاس قائم
commercial procuration قائم مقام تجارتی
recoil pit چاله تیر قائم
right cone مخروط قائم [ریاضی]
deputy قائم مقام جانشین
deputy نایب قائم مقام
deputies قائم مقام جانشین
deputies نایب قائم مقام
wedge اسکنه کولاس قائم
wedged اسکنه کولاس قائم
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
upload همنه قائم نیرو
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
surrogate قائم مقام شدن
vertical photograph عکس هوایی قائم
surrogates قائم مقام شدن
plane of departure سطح قائم تیر
vertical deformation تغییر شکل قائم
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
short scope buoy بویه شناور قائم
commercial representative قائم مقام تجارتی
prime vertical circle دایره قائم اصلی
procousul قائم مقام کنسول
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
deputy primeminister قائم مقام نخست وزیر
vicarial وابسته به خلیفه قائم مقامی
plumb سطح قائم صفحه شاغول
hypotenuse وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuses وتر مثلث قائم الزاویه
leg ساق مثلث قائم الزاویه
subrogate قائم مقام تعیین کردن
substituted قائم مقام جایگزین کردن
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
legs ساق مثلث قائم الزاویه
substituting قائم مقام جایگزین کردن
substitute قائم مقام جایگزین کردن
zenith اوج محور قائم بر افق نقاط
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
universal transverse mercator سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
raking زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rakes زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
upload نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
theodolite دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
gust alleviation سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
ventral تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
compounding a felony سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
mush افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
whip stall شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
distortion نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
internunico فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
distortions نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
loft bombing بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
cumuli ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
total force نیروی کل
jet نیروی جت
jetting نیروی جت
jetted نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jets نیروی جت
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
amphibious force نیروی اب خاکی
psychic force نیروی روحی
naval forces نیروی دریایی
psychic energy نیروی روانی
assault force نیروی هجوم
yoghurts نیروی ذخیره
net force نیروی برایند
purchase element نیروی منتجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com