English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
bearing strenght نیروی لازم جهت کشیدن پرچ تا لبه ورقه فلز و یا امتداددادن سوراخ
Other Matches
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
draw weight نیروی لازم برای کشیدن زه
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
protract امتداددادن
foliate ورقه شده ورقه ورقه شدن
stretch امتداددادن بسط دادن
stretches امتداددادن بسط دادن
stretched امتداددادن بسط دادن
marmolite یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
layers مطبق کردن ورقه ورقه
interlaminate ورقه ورقه بین هم گذاردن
layer مطبق کردن ورقه ورقه
to shell off ورقه ورقه شدن ورامدن
sheet ورقه ورقه کردن ورقه
flaky ورقه ورقه ورقه شونده
sheets ورقه ورقه کردن ورقه
d , top concept تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
cleavage ورقه ورقه شدگی
delaminate ورقه ورقه شدن
sheet متورق ورقه ورقه
spall ورقه ورقه کردن
exfoliate ورقه ورقه شدن
lamination ورقه ورقه شدن
laminate ورقه ورقه شدن
exfoliaion ورقه ورقه شدن
cleavages ورقه ورقه شدگی
sheets متورق ورقه ورقه
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
copper foil ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
binding لازم الاجرا لازم
bindings لازم الاجرا لازم
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
swage block قالب سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
grid دریچه سوراخ سوراخ
grids دریچه سوراخ سوراخ
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
snuffled باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
twinge درد کشیدن تیر کشیدن
agonise زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges درد کشیدن تیر کشیدن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
encrustment ورقه
layers ورقه
streaking ورقه
sheet ورقه
streaked ورقه
sheets ورقه
papering ورقه
flaked ورقه
formed ورقه
streaks ورقه
forms ورقه
streak ورقه
papers ورقه
ticket ورقه
paper support ورقه
tickets ورقه
flaking ورقه
flake ورقه
gold foil ورقه زر
paper ورقه
papered ورقه
form ورقه
laminose ورقه ورقه
boarding ورقه
leafleted ورقه
leafleting ورقه
leaflets ورقه
flask ورقه
flasks ورقه
carte ورقه
lamellate ورقه ورقه
lamin ورقه
plates ورقه
lamina ورقه
plate ورقه
leaflet ورقه
layer ورقه
writ ورقه
writs ورقه
form alignment هم ترازی ورقه
slates ورقه سنگ
anti slip plate ورقه ضد لغزش
slated ورقه سنگ
slate ورقه سنگ
chip ورقه شدن
chips ورقه شدن
endless form ورقه بی انتها
fiberboard ورقه فیبر
leaf brass برنج ورقه
formed برگه ورقه
letter of credit ورقه اعتبار
forms برگه ورقه
depositions ورقه استشهاد
lettre de cachet ورقه جلب
foliated ورقه شده
form feed خورش ورقه
to fire off a postcard ورقه پستی
sheet lead ورقه سرب
provine موسس ورقه
leaf لنگه ورقه
panel ورقه درپوش
panels ورقه درپوش
tablets تخته ورقه
overleaf در پشت ورقه
scoresheet ورقه امتیازها
sheetlike ورقه مانند
brede تخته ورقه
isinglass ورقه میکا
end of form انتهای ورقه
microform ریز ورقه
deposition ورقه استشهاد
documentary evidence signed by witnesses ورقه استشهاد
continuous form ورقه پیوسته
corrugated sheet ورقه موجدار
tablet تخته ورقه
carte ورقه اسم
tendering form ورقه پیشنهاد
executive writ ورقه اجرائیه
blankest ورقه پوچ
balloted ورقه رای
sheet ورقه کردن
scorecards ورقه امتیازها
slabs ورقه باریکه
ballot ورقه رای
scorecard ورقه امتیازها
plates ورقه اهن
slab ورقه باریکه
plates ورقه تنکه
plate ورقه اهن
plate ورقه تنکه
sheets ورقه کردن
ballots ورقه رای
blank ورقه پوچ
blank ورقه سفید
blankest ورقه سفید
form برگه ورقه
drags کشیدن بزور کشیدن
drag کشیدن بزور کشیدن
dragged کشیدن بزور کشیدن
coding form ورقه برنامه نویسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com