English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
retentiveness نیروی نگاهداری
Other Matches
support نگاهداری
internment نگاهداری
retention نگاهداری
keep نگاهداری
keeps نگاهداری
subsistence نگاهداری
maintenance نگاهداری
poise ثبات نگاهداری
hold چسبیدن نگاهداری
term of maintenance مهلت نگاهداری
holds چسبیدن نگاهداری
term of maintenance دوره نگاهداری
maintainable قابل نگاهداری
irretentive ناتوان در نگاهداری
normal maintenance نگاهداری بهنجار
to give support to نگاهداری کردن
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
baby-sitting از بچه نگاهداری کردن
gasholder محفظه نگاهداری گاز
gasholders محفظه نگاهداری گاز
baby-sit از بچه نگاهداری کردن
baby-sat از بچه نگاهداری کردن
retainer حکم نگاهداری و ضبط
baby sit از بچه نگاهداری کردن
baby-sits از بچه نگاهداری کردن
retainers حکم نگاهداری و ضبط
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
poor rate مالیات برای نگاهداری بی نوایان
nurseries محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nursery محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
warrens جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
warren جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
bandbox جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jetting نیروی جت
jetted نیروی جت
total force نیروی کل
jet نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jets نیروی جت
mmf نیروی مغناطیسرانی
osmotic force نیروی اسمزی
yoghourts نیروی ذخیره
man power نیروی مردانه
radiant energy نیروی موجی
amphibious force نیروی اب خاکی
yoghurts نیروی ذخیره
man power نیروی انسانی
yogurts نیروی ذخیره
albedo نیروی بازتابش
vertical force نیروی قائم
air force نیروی هوایی
purchase element نیروی منتجه
tractive power نیروی کشش
intellects نیروی عقلانی
osmotic force نیروی راند
magnetic force نیروی مغناطیسی
reserve force نیروی احتیاط
militias نیروی نظامی
people forces نیروی پایداری
paratroop نیروی چترباز
police power نیروی انتظامی
police power نیروی پلیس
mailed fist نیروی مسلح
adhesiveness نیروی چسبندگی
repulsion force نیروی دافعه
intellect نیروی عقلانی
naval نیروی دریایی
mana نیروی جادویی
power of production نیروی تولید
adhesive stress نیروی چسبندگی
yoghurt نیروی ذخیره
adhesive force نیروی چسبنده
adhesive force نیروی چسبندگی
resutant نیروی برایند
resutant نیروی خالص
resutant force نیروی برایند
resutant force نیروی خالص
nonaxial force نیروی غیرمحوری
air forces نیروی هوایی
propellent نیروی محرکه
navy نیروی دریایی
pulling power نیروی کشش
psychic force نیروی روحی
psychic energy نیروی روانی
propelling force نیروی پیشران
marine forces نیروی تفنگدار
mechanized force نیروی مکانیزه
muscularly با نیروی ماهیچه
nuclear power نیروی هستهای
naval forces نیروی دریایی
net force نیروی برایند
net force نیروی خالص
navies نیروی دریایی
advance force نیروی پیشروی
normal force نیروی عمودی
magnemotive force نیروی مغناطیسرانی
cohesive force نیروی همدوسی
field force نیروی میدانی
coriolis force نیروی کوریولیس
external force نیروی خارجی
coulomb force نیروی کولنی
coulombic force نیروی کولنی
external force نیروی بیرونی
explosive force نیروی انفجار
counterpoise نیروی مقاوم
contractile force نیروی انقباضی
fire power نیروی اتش
cohesive force نیروی همچسبی
cohesive force نیروی چسبندگی
gravitational force نیروی گرانشی
gravitational force نیروی جاذبه
electromotive force نیروی برقرانی
compressive force نیروی تراکمی
concurrent force نیروی همرس
conservation force نیروی باقی
countervailing power نیروی همسنگ
covering force نیروی پوششی
cutting thrust نیروی برش
driving force نیروی محرک
dymanic نیروی جنباننده
e. power نیروی اجرایی
electromotive force نیروی الکتروموتوری
eccentric force نیروی برونگرا
economic potential نیروی اقتصادی
effective force نیروی موثر
elanvital نیروی حیاتی
elastic force نیروی ارتجاع
electric force نیروی الکتریکی
driving force نیروی محرکه
drifting force نیروی رانش
damping force نیروی میران
exchange force نیروی تبادلی
equilibrant نیروی متعادل
destrudo نیروی ویرانگری
dispersion force نیروی پاشیدگی
dissipative force نیروی اتلافی
emf نیروی برقرانی
drag force نیروی کششی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
drifting force نیروی وزش
ground force نیروی زمینی
lorentz force نیروی لورنتس
internal voltage نیروی الکتروموتوری
assault force نیروی هجومی
assault force نیروی هجوم
atomic energy نیروی اتمی
internal force نیروی درونی
attraction force نیروی جاذبه
attraction force نیروی ربایش
joint force نیروی مشترک
juvenility نیروی جوانی
london force نیروی لاندنی
lifting power نیروی خیزش
lifting power نیروی بالابری
land forces نیروی زمینی
land force n نیروی زمینی
army of occupation نیروی اشغالگر
labor force نیروی کار
labor نیروی انسانی
labor نیروی کارگری
attractive force نیروی جاذبه
internal force نیروی داخلی
hydroelectric power نیروی برقابی
burst force نیروی انفجاری
burst force نیروی ناگهانی
by military force با نیروی نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com