Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
labor
نیروی کارگری
Other Matches
proletarian
کارگری
laboring
کارگری
blue-collar
کارگری
blue collar
کارگری
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
labor movement
جنبش کارگری
labor movement
نهضت کارگری
labor unions
سندیکای کارگری
union
<adj.>
اتحادیه کارگری
labor union
اتحادیه کارگری
labor union
سندیکای کارگری
dictatorship of proletariat
خودکامگی کارگری
labor unions
اتحادیه کارگری
union
<adj.>
سندیکای کارگری
labor organization
سازمان کارگری
trade union
اتحادیه کارگری
trade unions
اتحادیه کارگری
trades unions
اتحادیه کارگری
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
labor turnover
نقل و انتقال کارگری
jurisdictional dispute
مرکز حل اختلافات کارگری
nonunion
غیر وابسته بسندیکای کارگری
world federation of trade unions
فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
dockers
کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
docker
کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
syndicalism
سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
casual labour
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
strike pay
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
rattening
محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
labor relations
روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jetted
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
jets
نیروی جت
total force
نیروی کل
jetting
نیروی جت
jet
نیروی جت
screening force
نیروی پوششی
blocking force
نیروی سد کننده
brake horsepower
نیروی ترمز
screening force
نیروی پوشاننده
reserve force
نیروی احتیاط
body force
نیروی حجمی
capillarity
نیروی موئینهای
cathexis
نیروی عاطفی
retentiveness
نیروی نگاهداری
by military force
با نیروی نظامی
burst force
نیروی ناگهانی
retentive power or memory
نیروی ضبط
restoring force
نیروی بازگرداننده
resistive force
نیروی مقاوم
cohesive force
نیروی همدوسی
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
burst force
نیروی انفجاری
buoyant force
نیروی شناورسازی
rotor force
نیروی روتور
brake pressure
نیروی ترمز
retentivity
نیروی حفظ
auxiliary forces
نیروی کمکی
vertical force
نیروی عمودی
tonicity
نیروی ارتجاعی
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
adhesive force
نیروی چسبندگی
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive stress
نیروی چسبندگی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
advance force
نیروی پیشروی
tide rising force
نیروی کشنداور
impulsive force
نیروی ضربهای
thews
نیروی عضلانی
torsional force
نیروی پیچشی
total labor force
کل نیروی کار
air force
نیروی هوایی
air forces
نیروی هوایی
uniaxial force
نیروی تک محوری
tractive effort
نیروی کشنده
yoghourts
نیروی ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
yoghurts
نیروی ذخیره
yogurts
نیروی ذخیره
the sabre
نیروی نظامی
albedo
نیروی بازتابش
the power of imagination
نیروی پندار
service component
نیروی مسلح
seed stock
نیروی ذخیره
sediment dislodging force
نیروی کشش
assault force
نیروی هجومی
assault force
نیروی هجوم
security force
نیروی تامینی
atomic energy
نیروی اتمی
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
shear load
نیروی برشی
eccentric force
نیروی برونگرا
amphibious force
نیروی اب خاکی
the enemy
نیروی دشمن
tensile force
نیروی کششی
striking force
نیروی یورش
striking force
نیروی ضربتی
strike force
نیروی ضربتی
specified command
نیروی اختصاصی
soldiery
نیروی نظامی
army of occupation
نیروی اشغالگر
shearing force
نیروی برشی
attractive force
نیروی جاذبه
impact force
نیروی برخورد
normal force
نیروی عمودی
inertia force
نیروی اینرسی
inertial force
نیروی لختی
inertial force
نیروی ماند
nonaxial force
نیروی غیرمحوری
internal force
نیروی داخلی
internal force
نیروی درونی
internal voltage
نیروی الکتروموتوری
impact force
نیروی ضربهای
people forces
نیروی پایداری
paratroop
نیروی چترباز
ground force
نیروی زمینی
ground forces
نیروی زمینی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
hoisting power
نیروی صعودی
holding force
نیروی بازدارنده
osmotic force
نیروی راند
hydro
نیروی محرکه اب
osmotic force
نیروی اسمزی
hydroelectric power
نیروی برقابی
nuclear power
نیروی هستهای
resutant force
نیروی خالص
resutant force
نیروی برایند
land forces
نیروی زمینی
marine forces
نیروی تفنگدار
lifting power
نیروی بالابری
lifting power
نیروی خیزش
london force
نیروی لاندنی
lorentz force
نیروی لورنتس
magnemotive force
نیروی مغناطیسرانی
mmf
نیروی مغناطیسرانی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
mailed fist
نیروی مسلح
mana
نیروی جادویی
land force n
نیروی زمینی
mechanized force
نیروی مکانیزه
resutant
نیروی خالص
resutant
نیروی برایند
net force
نیروی خالص
net force
نیروی برایند
joint force
نیروی مشترک
naval forces
نیروی دریایی
juvenility
نیروی جوانی
labor
نیروی انسانی
man power
نیروی انسانی
labor force
نیروی کار
muscularly
با نیروی ماهیچه
man power
نیروی مردانه
compressive force
نیروی تراکمی
dissipative force
نیروی اتلافی
vital force
نیروی حیاتی
drag force
نیروی کششی
radiant energy
نیروی موجی
drifting force
نیروی وزش
drifting force
نیروی رانش
driving force
نیروی محرکه
driving force
نیروی محرک
dymanic
نیروی جنباننده
e. power
نیروی اجرایی
purchase element
نیروی منتجه
economic potential
نیروی اقتصادی
dispersion force
نیروی پاشیدگی
destrudo
نیروی ویرانگری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com