English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
adhesion force نیروی کشش سطحی
Search result with all words
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
shallow کم اب سطحی
superficial سطحی
shallower کم اب سطحی
superficiality سطحی
surface water اب سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
shallowest کم اب سطحی
skin deep سطحی
shallows کم اب سطحی
surface سطحی
surfaced سطحی
decahedral ده سطحی
surfaces سطحی
shallow foundation پی سطحی
sketchiest سطحی
planar سطحی
sketchy سطحی
acrotic سطحی
sketchier سطحی
sketchily سطحی
low level سطحی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
skin effect اثر سطحی
surfaces سطحی جلادادن
sheet washing فرسایش سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
two level store انباره دو سطحی
surface treatment روکش سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
singeing سوختگی سطحی
multilevel چند سطحی
topdress سطحی ریختن
top soil خاک سطحی
smattering دانش سطحی
multi level چند سطحی
surfaced سطحی جلادادن
adsorbent جاذب سطحی
singed سوختگی سطحی
singes سوختگی سطحی
area load بار سطحی
polyhedral چند سطحی
split-level چند سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
surface soil خاک سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
adsorption کشش سطحی
adsorption جذب سطحی
surface سطحی جلادادن
singe سوختگی سطحی
n level logic منطق N سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface ornament تزیینات سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface charge بار سطحی
bounding mine مین سطحی
surface burning احتراق سطحی
surface targets هدفهای سطحی
superficially بطور سطحی
sorption جذب سطحی
pentahedral پنج سطحی
surface width عرض سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface treatment عملیات سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment اندود سطحی
suface wind باد سطحی
surface tension کشش سطحی
surface burst ترکش سطحی
low level winds بادهای سطحی
formal logic قضاوت سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
floating mine مین سطحی
flesh wound زخم سطحی
surface tensity کشش سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
impact burst ترکش سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
interfacial tension کشش سطحی
evaporation تبخیر سطحی
interfacial force کشش سطحی
free moisture رطوبت سطحی
pier پایه و سطحی
adhesion جاذبه سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
piers پایه و سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
ground swell موج سطحی
heptahedral هفت سطحی
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
heptahedron جسم هفت سطحی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
hard face سخت کردن سطحی
surface decarburization کربن گیری سطحی
crazing ترک برداری سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
topdress بطور سطحی پاشیدن
carburize سخت گرداندن سطحی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
hydrology بررسی ابهای سطحی
skims بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
skim بطور سطحی خواندن
octahedron جسم هشت سطحی
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
adsorb جذب سطحی کردن
singeing بطور سطحی سوختن
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
singed بطور سطحی سوختن
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
singe بطور سطحی سوختن
puppy love عشق سطحی و زودرس
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
singes بطور سطحی سوختن
case harden سخت گردانی سطحی
scorches بطور سطحی سوختن
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
scorch بطور سطحی سوختن
adhesion کشش سطحی پیوستگی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com