English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English Persian
half time نیمه بازی
Search result with all words
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
half giuoco game بازی نیمه جوئوکو شطرنج
semi open game بازی شطرنج نیمه باز
whistle for the start of the second half سوت آغاز نیمه دوم بازی
Other Matches
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
mid- نیمه
midnight نیمه شب
in noon of night در نیمه شب
mid نیمه
moiety نیمه
half deck نیمه پل
semis نیمه
division line خط نیمه
stiffish نیمه شق
semi نیمه
part way نیمه
semicinductor نیمه هادی
semiarboreal نیمه درختی
semiautomatic نیمه خودکار
semiaquatic نیمه ابزی
quasi concave نیمه مقعر
quasi convex نیمه محدب
semi official نیمه رسمی
quasi commercial نیمه بازرگانی
semiarid نیمه خشک
semi skilled نیمه ماهر
second half نیمه دوم
semi trailer نیمه یدک
semiactive نیمه فعال
quasi public نیمه عمومی
semicinductor نیمه رسانا
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه بیهوش
semicrystalline نیمه متبلور
semicrystalline نیمه بلورین
semidetached نیمه مجزا
semidivine نیمه الهی
semidivine نیمه خدا
semi نیمه تاحدی
semicolonial نیمه مستعمره
semicolonial نیمه ازاد
semicivilized نیمه متمدن
semi conductor نیمه هادی
semi independent نیمه مستقل
drafts نیمه نهایی
drafted نیمه نهایی
draft نیمه نهایی
semiconscious نیمه هوشیار
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi literate نیمه نویسا
semis نیمه تاحدی
parboils نیمه پختن
half faced نیمه کاره
backcourt نیمه دفاعی
halfway نیمه راه
half loaded سلاح نیمه پر
half mast high نیمه افراشته
half tracked نیمه شنی
half way نیمه راه
halvers نیمه مشترک
half-mast نیمه افراشتن
half-mast نیمه افراشتگی
foreconscious نیمه هشیاری
parboil نیمه پختن
before mid night قبل از نیمه شب
brow ague درد نیمه سر
midsummer نیمه تابستان
parboiled نیمه پختن
demigod نیمه خدا
inchoate نیمه تمام
partial نیمه کامل
semi-finals نیمه نهایی
semi finals نیمه نهایی
left heart نیمه چپ قلب
midyear نیمه سال
middle watch نگهبانی نیمه شب
nocturn عبادت نیمه شب
partial fixing نیمه گیرداری
partially hearing نیمه شنوا
partially sighted نیمه بینا
preconscious نیمه هشیار
quasi private نیمه خصوصی
midwatch پاس نیمه شب
subconscious نیمه هشیار
subconscious نیمه اگاه
megrim درد نیمه سر
midway نیمه راه
subliminally نیمه خوداگاه
subliminal نیمه خوداگاه
subconsciously نیمه اگاه
subconsciously نیمه هشیار
quasi public نیمه دولتی
semilustrous نیمه درخشنده
semi-precious نیمه گرانبها
sub-tropical نیمه حاره
semiterrestrial نیمه خاکی
underemployed نیمه کار
subacute نیمه حاد
semiprivate نیمه خصوصی
semipro نیمه حرفهای
semi-conscious نیمه هشیار
semipermeable نیمه تراوا
parboiling نیمه پختن
semimobile نیمه متحرک
semi-final نیمه نهایی
semi-precious نیمه بهادار
semiopaque نیمه شفاف
semiopaque نیمه کدر
semiparasitic نیمه انگلی
semipermanent نیمه جاودان
semipublic نیمه همگانی
half-column نیمه ستون
semireligious نیمه مذهبی
semisynthetic نیمه مصنوعی
semivitrified نیمه شیشهای
semisynthetic نیمه ترکیبی
semitropic نیمه گرمسیری
semitransparent نیمه شفاف
semitranslucent نیمه شفاف
semisolid نیمه جامد
half نیمه نخست
semirigid نیمه سخت
half-bat آجر نیمه
dwarf wall دیوار نیمه
semiskilled نیمه ماهر
solid state نیمه هادی
shaly clay رس نیمه بلوری
aileron نیمه لچکی
aileron نیمه سنتوری
semitranslucent نیمه کدر
semilate نیمه دیررس
half-time نیمه نخست
semiofficial نیمه رسمی
first half نیمه نخست
semierect نیمه قائم
semiformal نیمه رسمی
semifluid نیمه ابکی
subfossil نیمه سنگواره
subovate نیمه بیضی
semifixed نیمه ثابت
subsaline نیمه شور
part time نیمه وقت
part-time نیمه وقت
semifinal نیمه نهایی
semierect نیمه ایستاده
semidomesticated نیمه اهلی
semidome نیمه گنبد
semigloss نیمه درخشان
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
subadult نیمه بالغ
translucent نیمه شفاف
semiliquid نیمه مایع
semihard نیمه محکم
semi-conscious در حال نیمه غش
semihard نیمه سخت
semi-conscious نیمه بیهوش
semigloss نیمه شفاف
subarid نیمه خشک
semilog نیمه لگاریتمی
half-timbered نیمه چوبی
halving method روش دو نیمه سازی
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
subsaturated نیمه اشباع شده
partial نیمه کاره بخشی از
midyear امتحان نیمه سال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com