Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
semilustrous
نیمه درخشنده
Other Matches
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
resplendent
درخشنده
glittering
درخشنده
golden
درخشنده
fulgent
درخشنده
effulgent
درخشنده
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
radiant
پر جلا درخشنده
glaringly
بطور درخشنده
refulgent
درخشنده متشعشع
resplendently
بطور درخشنده
shiner
چیز درخشنده
interlucent
درمیان درخشنده
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
Mercerization
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
division line
خط نیمه
part way
نیمه
moiety
نیمه
mid
نیمه
half deck
نیمه پل
mid-
نیمه
stiffish
نیمه شق
in noon of night
در نیمه شب
semis
نیمه
midnight
نیمه شب
semi
نیمه
semi skilled
نیمه ماهر
half time
نیمه بازی
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
half tracked
نیمه شنی
semi conductor
نیمه هادی
semi official
نیمه رسمی
semilog
نیمه لگاریتمی
half way
نیمه راه
halvers
نیمه مشترک
second half
نیمه دوم
semiliquid
نیمه مایع
quasi convex
نیمه محدب
quasi concave
نیمه مقعر
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semi literate
نیمه نویسا
semilate
نیمه دیررس
semicivilized
نیمه متمدن
half mast high
نیمه افراشته
semiautomatic
نیمه خودکار
semicinductor
نیمه رسانا
semipermeable
نیمه تراوا
semipermanent
نیمه جاودان
foreconscious
نیمه هشیاری
semiarid
نیمه خشک
semiarboreal
نیمه درختی
semiaquatic
نیمه ابزی
semiparasitic
نیمه انگلی
semiopaque
نیمه کدر
semiopaque
نیمه شفاف
semiactive
نیمه فعال
half faced
نیمه کاره
semi trailer
نیمه یدک
semierect
نیمه قائم
half loaded
سلاح نیمه پر
semimobile
نیمه متحرک
quasi public
نیمه عمومی
semihard
نیمه محکم
quasi public
نیمه دولتی
partially hearing
نیمه شنوا
megrim
درد نیمه سر
semifinal
نیمه نهایی
partial fixing
نیمه گیرداری
semierect
نیمه ایستاده
midwatch
پاس نیمه شب
midyear
نیمه سال
semidomesticated
نیمه اهلی
semidome
نیمه گنبد
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semidivine
نیمه خدا
semiconscious
نیمه هوشیار
semidivine
نیمه الهی
semiconscious
نیمه اگاه
semidetached
نیمه مجزا
semiconscious
نیمه بیهوش
nocturn
عبادت نیمه شب
semifixed
نیمه ثابت
quasi private
نیمه خصوصی
semihard
نیمه سخت
semigloss
نیمه شفاف
semicinductor
نیمه هادی
semi mechanization
نیمه مکانیزه
preconscious
نیمه هشیار
semi independent
نیمه مستقل
semicrystalline
نیمه بلورین
semicolonial
نیمه ازاد
semigloss
نیمه درخشان
semicolonial
نیمه مستعمره
semiofficial
نیمه رسمی
semiformal
نیمه رسمی
left heart
نیمه چپ قلب
semifluid
نیمه ابکی
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
partially sighted
نیمه بینا
semicrystalline
نیمه متبلور
parboiled
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
half-timbered
نیمه چوبی
midsummer
نیمه تابستان
semi-finals
نیمه نهایی
dwarf wall
دیوار نیمه
semi-conscious
نیمه هشیار
inchoate
نیمه تمام
parboiling
نیمه پختن
parboils
نیمه پختن
subfossil
نیمه سنگواره
part time
نیمه وقت
subovate
نیمه بیضی
subsaline
نیمه شور
part-time
نیمه وقت
half-mast
نیمه افراشتن
half-bat
آجر نیمه
half-mast
نیمه افراشتگی
semi-conscious
نیمه بیهوش
partial
نیمه کامل
aileron
نیمه سنتوری
subconsciously
نیمه اگاه
subconsciously
نیمه هشیار
subconscious
نیمه اگاه
subconscious
نیمه هشیار
drafts
نیمه نهایی
underemployed
نیمه کار
semi-conscious
در حال نیمه غش
aileron
نیمه لچکی
semi-final
نیمه نهایی
draft
نیمه نهایی
semi-precious
نیمه بهادار
semi-precious
نیمه گرانبها
drafted
نیمه نهایی
sub-tropical
نیمه حاره
half-time
نیمه نخست
first half
نیمه نخست
semivitrified
نیمه شیشهای
semitranslucent
نیمه شفاف
semitranslucent
نیمه کدر
backcourt
نیمه دفاعی
semiterrestrial
نیمه خاکی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
before mid night
قبل از نیمه شب
semisolid
نیمه جامد
semiskilled
نیمه ماهر
semirigid
نیمه سخت
semireligious
نیمه مذهبی
brow ague
درد نیمه سر
half
نیمه نخست
semipublic
نیمه همگانی
demigod
نیمه خدا
semipro
نیمه حرفهای
semiprivate
نیمه خصوصی
semitransparent
نیمه شفاف
halfway
نیمه راه
half-column
نیمه ستون
subliminally
نیمه خوداگاه
subliminal
نیمه خوداگاه
semis
نیمه تاحدی
semi
نیمه تاحدی
translucent
نیمه شفاف
subacute
نیمه حاد
subadult
نیمه بالغ
subarid
نیمه خشک
solid state
نیمه هادی
semitropic
نیمه گرمسیری
midway
نیمه راه
shaly clay
رس نیمه بلوری
semi finals
نیمه نهایی
fair-weather friend
رفیق نیمه راهه
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
demi-metope
[نیمه چهارگوش افریز]
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
semi killed steel
فولاد نیمه ارام
half-timbering
ساختمان نیمه چوبی
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
semi logarithmic paper
کاغذ نیمه لگاریتمی
submediterranean climate
اقلیم نیمه مدیترانهای
semifixed
مهمات نیمه ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com