Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
back nine
نیمه دوم پیست 81 قسمت
Other Matches
backstraight
قسمت دراز و مستقیم پیست
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
circuits
پیست اسبدوانی
course
پیست مسابقه
motordrome
پیست مسابقه
bobrum
پیست لوژسواری
piste
پیست اسکی
forerunners
پیست بازکن
coursed
پیست مسابقه
motordrome
پیست یا مسیر
courses
پیست مسابقه
circuits
پیست اتومبیلرانی
circuit
پیست اسبدوانی
circuit
پیست اتومبیلرانی
field of play
پیست شمشیربازی
infield
پیست مسابقه
forerunner
پیست بازکن
auto drome
پیست اتومبیل رانی
velodrome
پیست دوچرخه سواری
turf
پیست چمن اسبدوانی
speedway
پیست بیضی اتومبیلرانی
strip
سطح پیست شمشیربازی
aprons
کناره داخلی پیست
apron
کناره داخلی پیست
apres ski
تفریحات بعد از اسکی در پیست
snow farming
اماده کردن پیست اسکی
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
toboggans
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
under-
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
clubhouse turn
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
under
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
banked turn
انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
ski patrolman
عضو گروه نجات در پیست اسکی
tartan
ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
toboggan
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
ski patrol
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
parade lap
رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
half deck
نیمه پل
in noon of night
در نیمه شب
mid-
نیمه
semis
نیمه
stiffish
نیمه شق
midnight
نیمه شب
moiety
نیمه
part way
نیمه
semi
نیمه
mid
نیمه
division line
خط نیمه
semireligious
نیمه مذهبی
semis
نیمه تاحدی
quasi commercial
نیمه بازرگانی
parboiled
نیمه پختن
quasi concave
نیمه مقعر
quasi convex
نیمه محدب
subliminal
نیمه خوداگاه
second half
نیمه دوم
semi official
نیمه رسمی
subliminally
نیمه خوداگاه
semi trailer
نیمه یدک
semiactive
نیمه فعال
semi
نیمه تاحدی
semi independent
نیمه مستقل
semi conductor
نیمه هادی
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semicinductor
نیمه هادی
subconscious
نیمه هشیار
subconscious
نیمه اگاه
subconsciously
نیمه هشیار
subconsciously
نیمه اگاه
semiautomatic
نیمه خودکار
semiarid
نیمه خشک
semiarboreal
نیمه درختی
semiaquatic
نیمه ابزی
nocturn
عبادت نیمه شب
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
megrim
درد نیمه سر
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
midsummer
نیمه تابستان
demigod
نیمه خدا
halvers
نیمه مشترک
half way
نیمه راه
half tracked
نیمه شنی
partial
نیمه کامل
inchoate
نیمه تمام
half time
نیمه بازی
half mast high
نیمه افراشته
half loaded
سلاح نیمه پر
half faced
نیمه کاره
midwatch
پاس نیمه شب
half-mast
نیمه افراشتگی
half-mast
نیمه افراشتن
quasi private
نیمه خصوصی
preconscious
نیمه هشیار
semi finals
نیمه نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
midway
نیمه راه
partially sighted
نیمه بینا
partially hearing
نیمه شنوا
partial fixing
نیمه گیرداری
halfway
نیمه راه
backcourt
نیمه دفاعی
before mid night
قبل از نیمه شب
semi skilled
نیمه ماهر
brow ague
درد نیمه سر
middle watch
نگهبانی نیمه شب
midyear
نیمه سال
foreconscious
نیمه هشیاری
semiofficial
نیمه رسمی
semiparasitic
نیمه انگلی
semipermanent
نیمه جاودان
semipermeable
نیمه تراوا
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
semiprivate
نیمه خصوصی
semipro
نیمه حرفهای
semipublic
نیمه همگانی
semirigid
نیمه سخت
semiskilled
نیمه ماهر
semisolid
نیمه جامد
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semiopaque
نیمه کدر
semiopaque
نیمه شفاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com