Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
semicivilized
نیمه متمدن
Other Matches
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
civilized
متمدن
debonair
متمدن
civilize
متمدن شدن
civilize
متمدن کردن
uncivilized
غیر متمدن
civilising
متمدن شدن
civilising
متمدن کردن
civilises
متمدن شدن
civilised
متمدن شدن
civilised
متمدن کردن
civilizes
متمدن کردن
civilizes
متمدن شدن
civilizing
متمدن کردن
civilises
متمدن کردن
civilizing
متمدن شدن
impolite
غیر متمدن
sylvatic
غیر متمدن
urbanist
شهر نشین متمدن
urbanistic
شهر نشین متمدن
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
ill bred
غیر متمدن بد تربیت شده
humanization
انسان پروری متمدن سازی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
in noon of night
در نیمه شب
moiety
نیمه
part way
نیمه
midnight
نیمه شب
mid
نیمه
division line
خط نیمه
mid-
نیمه
half deck
نیمه پل
stiffish
نیمه شق
semi
نیمه
semis
نیمه
semi trailer
نیمه یدک
semihard
نیمه محکم
halvers
نیمه مشترک
semiarid
نیمه خشک
semilate
نیمه دیررس
semiarboreal
نیمه درختی
semiaquatic
نیمه ابزی
semilog
نیمه لگاریتمی
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semiactive
نیمه فعال
semiliquid
نیمه مایع
half way
نیمه راه
semipermanent
نیمه جاودان
semipermeable
نیمه تراوا
semicinductor
نیمه هادی
foreconscious
نیمه هشیاری
semiprivate
نیمه خصوصی
semipro
نیمه حرفهای
semicinductor
نیمه رسانا
semiparasitic
نیمه انگلی
semiautomatic
نیمه خودکار
semiopaque
نیمه کدر
half tracked
نیمه شنی
semi conductor
نیمه هادی
semiopaque
نیمه شفاف
half time
نیمه بازی
semimobile
نیمه متحرک
half mast high
نیمه افراشته
half loaded
سلاح نیمه پر
half faced
نیمه کاره
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
quasi convex
نیمه محدب
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semidomesticated
نیمه اهلی
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semierect
نیمه ایستاده
semierect
نیمه قائم
semidivine
نیمه الهی
midwatch
پاس نیمه شب
semifinal
نیمه نهایی
semidome
نیمه گنبد
semidivine
نیمه خدا
nocturn
عبادت نیمه شب
partially sighted
نیمه بینا
partially hearing
نیمه شنوا
semiconscious
نیمه هوشیار
partial fixing
نیمه گیرداری
semiconscious
نیمه اگاه
semiconscious
نیمه بیهوش
semicrystalline
نیمه متبلور
semicrystalline
نیمه بلورین
semidetached
نیمه مجزا
megrim
درد نیمه سر
semicolonial
نیمه مستعمره
semi independent
نیمه مستقل
semi skilled
نیمه ماهر
semifixed
نیمه ثابت
semifluid
نیمه ابکی
semiformal
نیمه رسمی
semiofficial
نیمه رسمی
left heart
نیمه چپ قلب
semigloss
نیمه درخشان
semigloss
نیمه شفاف
semi official
نیمه رسمی
second half
نیمه دوم
preconscious
نیمه هشیار
semicolonial
نیمه ازاد
midyear
نیمه سال
quasi private
نیمه خصوصی
quasi public
نیمه دولتی
quasi public
نیمه عمومی
quasi commercial
نیمه بازرگانی
quasi concave
نیمه مقعر
semi literate
نیمه نویسا
semihard
نیمه سخت
subsaline
نیمه شور
semi-conscious
نیمه بیهوش
partial
نیمه کامل
semi-conscious
در حال نیمه غش
semi-final
نیمه نهایی
semi-precious
نیمه بهادار
semi-precious
نیمه گرانبها
sub-tropical
نیمه حاره
underemployed
نیمه کار
inchoate
نیمه تمام
semi-conscious
نیمه هشیار
semilustrous
نیمه درخشنده
half-mast
نیمه افراشتن
half-mast
نیمه افراشتگی
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
half-timbered
نیمه چوبی
midsummer
نیمه تابستان
subconsciously
نیمه اگاه
dwarf wall
دیوار نیمه
half-bat
آجر نیمه
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
half-time
نیمه نخست
first half
نیمه نخست
translucent
نیمه شفاف
half-column
نیمه ستون
aileron
نیمه لچکی
draft
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
subconsciously
نیمه هشیار
subconscious
نیمه اگاه
subconscious
نیمه هشیار
aileron
نیمه سنتوری
drafts
نیمه نهایی
half
نیمه نخست
demigod
نیمه خدا
semitranslucent
نیمه شفاف
backcourt
نیمه دفاعی
semitransparent
نیمه شفاف
semitropic
نیمه گرمسیری
semivitrified
نیمه شیشهای
halfway
نیمه راه
semi-finals
نیمه نهایی
semi finals
نیمه نهایی
semitranslucent
نیمه کدر
semiterrestrial
نیمه خاکی
before mid night
قبل از نیمه شب
semireligious
نیمه مذهبی
semirigid
نیمه سخت
brow ague
درد نیمه سر
semiskilled
نیمه ماهر
semipublic
نیمه همگانی
semisolid
نیمه جامد
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
shaly clay
رس نیمه بلوری
solid state
نیمه هادی
subliminally
نیمه خوداگاه
semis
نیمه تاحدی
subacute
نیمه حاد
subovate
نیمه بیضی
semi
نیمه تاحدی
subfossil
نیمه سنگواره
subadult
نیمه بالغ
subarid
نیمه خشک
midway
نیمه راه
subliminal
نیمه خوداگاه
beauty sleep
خواب پیش از نیمه شب
demi-metope
[نیمه چهارگوش افریز]
submediterranean climate
اقلیم نیمه مدیترانهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com