English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (7 milliseconds)
English Persian
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
Other Matches
overhead دربالای سر
atop دربالای
supraclavicular واقع دربالای ترقوه
superlunar واقع دربالای ماه
supra orbital واقع دربالای کاسه چشم
brush and rails مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
double row دوطرفه
double ended دوطرفه
bilateral دوطرفه
double acting دوطرفه
two way دوطرفه
mutual دوطرفه
two sided دوطرفه
orphan اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
double acting hammer چکش دوطرفه
double flow route جاده دوطرفه
double coincidence of wants تطابق دوطرفه
bidirectional bus گذرگاه دوطرفه
double acting cylinder سیلندر دوطرفه
funicular railway راه اهن دوطرفه
turnbuckle پیچ تنظیم دوطرفه
dialog box جعبه تبادل دوطرفه
turn buckle پیچ تنظیم دوطرفه
neutral burning سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
squab نیمکت
couch نیمکت
seat نیمکت
seats نیمکت
seated نیمکت
thwart نیمکت
bench نیمکت
thwarted نیمکت
sofas نیمکت
settee نیمکت
settees نیمکت
sofa نیمکت
couched نیمکت
couches نیمکت
pew نیمکت
pews نیمکت
benches نیمکت
park bench نیمکت پارک
garden bench نیمکت باغ
stage نیمکت اویزان
sofa-bed نیمکت تختخوابی
sofa-beds نیمکت تختخوابی
stages نیمکت اویزان
benches نیمکت ذخیره ها
banquette نیمکت پیاده رو
benches نیمکت گذاشتن
davenport نیمکت راحتی
bench نیمکت ذخیره ها
bench نیمکت گذاشتن
chaise longue نوعی نیمکت دراز
cross bench نیمکت بیطرفان در مجلس
chaises longues نوعی نیمکت دراز
circular bench نیمکت گرد [دایره ای]
to sit on the bench روی نیمکت نشستن
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
backless bench نیمکت [صندلی] بدون پشتی
benchstool نیمکت [صندلی] بدون پشتی
couchettes نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
couchette نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-bed نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
sofa نیمکت مبلی نرم وفنری
sofa-beds نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
sofas نیمکت مبلی نرم وفنری
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
benches روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bow-pew [نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
double-back bench نیمکت جفتی [پشت به پشت یا یک ردیفه]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com