Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
Other Matches
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floated
شناور شدن شناور بودن
floats
شناور شدن شناور بودن
float
شناور شدن شناور بودن
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
feinting
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feint
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
afloat
شناور
floated
شناور
nectonic
شناور
on the float
شناور
pontoon
پل شناور
floating
شناور
free swimming
شناور
flying bridge
پل شناور
floaty
شناور
pontoons
پل شناور
vessels
شناور
vessel
شناور
floats
شناور
buoyant
شناور
pack ice
یخ شناور
drift ice
یخ شناور
float bridge
پل شناور
above water
<adj.>
شناور
floating bridge
پل شناور
bouyant foundation
پی شناور
float
شناور
ballcocks
شناور
ballcock
شناور
floating fundation
پی شناور
submersible pump
پمپ شناور
booms
دستگاه شناور
pontoons
طراده شناور
booming
دستگاه شناور
nekton
جانور شناور
boomed
دستگاه شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
pontoons
اسکله شناور
submergible pump
پمپ شناور
plunger piston
پیستون شناور
pontoon bridge
پل شناور قایقی
plunge valve
سوپاپ شناور
swim
شناور شدن
swims
شناور شدن
immersion heater
اب گرم کن شناور
wafts
شناور ساختن
pontoon
اسکله شناور
wafting
شناور ساختن
wafted
شناور ساختن
pontoon
طراده شناور
waft
شناور ساختن
boom
دستگاه شناور
natatores
مرغان شناور
float valve
دریچه شناور
float well
چاه شناور
floater
جسم شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floating audress
نشانی شناور
antisurface
ضد ناوهای شناور
floating charactep
دخشه شناور
floating dock
حوض شناور
float test
ازمون شناور
float into position
شناور شدن
fluxed electrode
الکترود شناور
dipping enamel
لعاب شناور
dipping varnish
لاک شناور
carburetor float
شناور کاربراتور
drifting mine
مین شناور
bouyant foundation
پایه شناور
bouyancy pump
پمپ شناور
float guage
اشل شناور
floating grid
شبکه شناور
floating gyro
ژایرو شناور
barged
تراده شناور
barge
تراده شناور
ice field
یخزار یخ شناور
immersion thermometer
دماسنج شناور
vessels
یگان شناور
vessel
یگان شناور
levitative
شناور در هوا
life bouy
رهنمای شناور
barges
تراده شناور
bay
پل رابط در پل شناور
floating mine
مین شناور
floating point
با ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
adrift
شناور مهارشده
bays
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
dipped electrode
الکترود شناور
floated
شناور شدن
float
شناور بودن
floe
تخته یخ شناور
float
شناور شدن
floated
شناور بودن
icebergs
توده یخ شناور
iceberg
توده یخ شناور
floats
شناور بودن
floats
شناور شدن
buoys
راهنمای شناور در اب
buoy
رهنمای شناور
buoyed
راهنمای شناور در اب
buoyed
رهنمای شناور
buoyed
شناور ساختن
lifebuoy
گوی شناور
buoyed
جسم شناور
lifebuoys
گوی شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
oil slicks
نفت شناور
oil slick
نفت شناور
zooplankton
جانوران شناور
buoy
راهنمای شناور در اب
buoy
شناور ساختن
buoy
جسم شناور
buoying
رهنمای شناور
buoying
جسم شناور
buoys
رهنمای شناور
plungers
پیستون شناور
buoys
جسم شناور
buoying
راهنمای شناور در اب
plunger
پیستون شناور
buoying
شناور ساختن
buoys
شناور ساختن
floating drydock
حوضچه شناور خشک
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
floats
روی اب نگهداشتن شناور
bottom mine
مین شناور عمقی
back float
شناور شدن روی اب
floating base
پایگاه شناور دریایی
light buoy
راهنمای شناور چراغدار
poppers
طعمه شناور ماهیگیری
wreck
شناور غرق شده
wrecking
شناور غرق شده
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating point rutine
روال ممیز شناور
float
روی اب نگهداشتن شناور
floated
روی اب نگهداشتن شناور
buoyant mine case
جعبه مین شناور
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating point number
عدد با ممیز شناور
wrecks
شناور غرق شده
popper
طعمه شناور ماهیگیری
plunger
شناور کاربوراتور غوطه ور
short scope buoy
بویه شناور قائم
rafts
دسته الوار شناور بر اب
raft
دسته الوار شناور بر اب
snagline mine
مین با شاخک شناور
popping plug
طعمه ماهیگیری شناور
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
watching mine
مین شناور در سطح اب
power driven vessel
یگان شناور موتوری
plungers
شناور کاربوراتور غوطه ور
plunge battery
باتری با الکترد شناور
natant
شناور یامتحرک دراب
floated
شناور ساختن روی اب ایستادن
float
شناور ساختن روی اب ایستادن
floats
شناور ساختن روی اب ایستادن
immerse
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed
غوطه ور کردن شناور نمودن
buoyage
تنطیم محل راهنماهای شناور
immerses
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing
غوطه ور کردن شناور نمودن
bouquet mine
نوعی مین شناور خوشهای
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
chess
سطح شیب دار پل شناور
wreck vessel
شناور کشتی غرق شده
release sinker
رها کننده مین شناور
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
drifted
جسم شناور برف باداورده
drifting
جسم شناور برف باداورده
drifts
جسم شناور برف باداورده
drift
جسم شناور برف باداورده
hovered
پلکیدن شناور واویزان بودن
wafter
چیز شناور بر روی هوایا اب
hovers
پلکیدن شناور واویزان بودن
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
hover
پلکیدن شناور واویزان بودن
center of buoyancy
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
lily pad
برگ شناور زنبق ابی
floated
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
jelly fish float
شناور شدن در اب با دست وپای دراز
float
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com