Dictiornary-Farsi | هذیانهای نظام یافته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته


Other Matches

marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
structured programming	برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
findings	یافته
finding	یافته
past	پایان یافته
generalized	تعمیم یافته
matched	تطبیق یافته
depauperate	تقلیل یافته
glorified	تجلیل یافته
nascent	پیدایش یافته
instinct with life	روح یافته
transferred	انتقال یافته
tuned	وفق یافته
deployed	گسترش یافته
awakened	اگاهی یافته
porrect	بسط یافته
linked	پیوند یافته
mature economy	تکامل یافته
due out	خاتمه یافته
waney	کاهش یافته
nee	تولد یافته
abroad	گسترش یافته
endrgized	انرژی یافته
wany	کاهش یافته
transmissive	انتقال یافته
instinct with force	نیرو یافته
deployed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
downfallen	زوال یافته
applied <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
structured	ساخت یافته
full-fledged	تکامل یافته
extended	تمدید یافته
inserted <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
expanded	بسط یافته
organized	سازمان یافته
done	وقوع یافته
allocated	اختصاص یافته
full fledged	تکامل یافته
redivivus	تولد تازه یافته
elaborated code	رمز بسط یافته
finds	چیز یافته مکشوف
reduced form	فرم تقلیل یافته
reduced mass	جرم کاهش یافته
generalized routine	روال تعمیم یافته
development system	سیستم توسعه یافته
structured english	انگلیسی ساخت یافته
structured design	طراحی ساختار یافته
centralized design	طراحی تمرکز یافته
sort merge program	پردازش تعمیم یافته
reborn	تولد تازه یافته
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
twice born	تولدتازه روحانی یافته
find	چیز یافته مکشوف
developed contries	ممالک توسعه یافته
diminished	[قوس تقلیل یافته]
generalized force	نیروی تعمیم یافته
formatted display	نمایش شکل یافته
diminished	: تقلیل یافته کاسته
inning	زمین باز یافته
generalized coordinates	مختصات تعمیم یافته
linked subroutine	زیربرنامه پیوند یافته
allopatric	بتنهایی وقوع یافته
endarch	از مرکزبخارج امتداد یافته
organized market	بازار سازمان یافته
bimanual	بادودست انجام یافته
extended memory	حافظه توسعه یافته
extended precision	دقت توسعه یافته
mature soil	خاک تکامل یافته
mature economy	اقتصاد رشد یافته
organizing	بازار سازمان یافته
organizes	بازار سازمان یافته
organize	بازار سازمان یافته
organising	بازار سازمان یافته
organises	بازار سازمان یافته
contd	مخفف ادامه یافته
left d.	نظام به چپ
military	نظام
chuck	سه نظام
systems	نظام
trend	نظام
system	نظام
chucked	سه نظام
chucks	سه نظام
trends	نظام
completing	خاتمه یافته یا کامل شده
completes	خاتمه یافته یا کامل شده
complete	خاتمه یافته یا کامل شده
human oriented language	زبان ارایش یافته بشری
generalized inhibitory potential	پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
generalized planning	برنامه ریزی تعمیم یافته
content addressed	نشامی یافته از روی محتوی
That is despised which is cheaply obtained. <proverb>	ارزان یافته خوار است .
regenerate	زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated	زندگی تازه و روحانی یافته
the developed world	جهان توسعه یافته [پیشرفته]
regenerates	زندگی تازه و روحانی یافته
fully formed character	کاراکتر تمام شکل یافته
regenerating	زندگی تازه و روحانی یافته
less developed countries	کشورهای کمتر توسعه یافته
Distribution	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized reinforcer	تقویت کننده تعمیم یافته
completed	خاتمه یافته یا کامل شده
structured programming	برنامه نویسی ساخت یافته
structures coding	برنامه نویسی ساخت یافته
reborn	تغییر حالت روحانی یافته
crumblings	فاسد شده زوال یافته
ranker	افسر ترفیع یافته افسرصفی
ramus	قسمت بر امده واطاله یافته
salvaging	اموال نجات یافته از خطر
salvages	اموال نجات یافته از خطر
salvaged	اموال نجات یافته از خطر
generalized function	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
salvage	اموال نجات یافته از خطر
extendeo core	حافظه چنبرهای توسعه یافته
well ordered	بنحو اکمل انجام یافته
extended character set	مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
economic system	نظام اقتصادی
dual price system	نظام دو قیمتی
drill chuck	سه نظام مته
educational system	نظام اموزشی
collectivism	نظام اشتراکی
factory system	نظام کارخانهای
communication system	نظام ارتباطی
conversational system	نظام محاورهای
filing system	نظام بایگانی
communist system	نظام کمونیستی
foot infantry	پیاده نظام
biological system	نظام زیستی
colonial system	نظام استعماری
credit system	نظام اعتباری
cutter chuck	سه نظام فرز
delusional system	نظام هذیانی
dynamic system	نظام پویا
hand operated chuck	سه نظام دستی
systems analysis	نظام شناسی
systematization	نظام دهی
system dynamics	پویائی نظام
social system	نظام اجتماعی
skirmisher	پیاده نظام
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
tax system	نظام مالیاتی
the military profession	کار نظام
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
yeomanry	سواره نظام
welfare system	نظام رفاهی
value system	نظام ارزشها
underdetermined system	نظام نامعین
serfdom	نظام رعیتی
serfdom	نظام دهقانی
miniature system	خرده نظام
market system	نظام بازار
man power	مشمولین نظام
landlordism	نظام اربابی
jaw chuck	سه نظام فک دار
incentive system	نظام تشویقی
household system	نظام تولیدخانوادگی
household system	نظام خانوادگی
mixed system	نظام مختلط
mnemonic system	نظام یادیار
taylorism	نظام تیلور
sensorium	نظام حسی
price system	نظام قیمتی
price system	نظام قیمت
open system	نظام باز
musculature	نظام عضلانی
modern system	نظام جدید
modern system	نظام نوین
action system	نظام عمل
barter system	نظام تهاتری
phonology	نظام صوتی
cavalry	سواره نظام
horse	سواره نظام
military service	نظام وفیفه
binary system	نظام دو نمادی
biosystem	نظام زیستی
order	نظام معماری
boring chuck	سه نظام مته
socialism	نظام اشتراکی
code	نظام نامه
double standard	نظام دو معیاری
barter system	نظام پایاپای
banking system	نظام بانکداری
horseman	سواره نظام
chucks	صفحه نظام
infantry	پیاده نظام
agrarian system	نظام ارضی
chucks	دستگاه نظام
chucked	دستگاه نظام
chuck	صفحه نظام
dragoon	سواره نظام
accounting system	نظام حسابداری
dragoons	سواره نظام
chuck	دستگاه نظام
system	نظام سیستم
military	مربوط به نظام
capitalist system	نظام کاپیتالیسم