English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
i ran as quick as i could هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
Other Matches
with all speed باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
full drive باشتاب هرچه بیشتر
as soon as possible بزودی هرچه بیشتر
full pelt با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
ventre a terre سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
so far forth as هرچه
whatever هرچه
whatsoever هرچه
kalon هرچه زیباست
as much as possible هرچه میتوان
what هرچه انچه
the sooner the better هرچه زودتربهتر
bethatari may هرچه باداباد
early as possible هرچه زودتر
come what may! هرچه میخواهیدبشود
cypres هرچه نزدیکتر
to a hair بادقتی هرچه تمامتر
come what may! هرچه بادا باد
At the top of ones voice . با صدای هرچه بلند تر
to ride hell for leather باتندی هرچه بیشترتاختن
However much he tried . هرچه سعی کرد
at all hazard هرچه بادا باد
at all adventures هرچه پیش اید
full drive بسرعت هرچه تمامتر
pot luck هرچه دردیگ پیدا شود
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
let him do his worst هرچه ازدستش برمیاید بکند
With utmost care. با دقت تمام (هرچه تمامتر )
he sold the good ones هرچه خوب داشت فروخت
pay the piper هرچه پول میدهی اش میخوری
soon ripe soon rotten هرچه زود براید دیر نپاید
whatsoever he doeth shall p هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
i lent him what money i had هرچه پول داشتم به او وام دادم
come and take p luck with us بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
anticlimax بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimaxes بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
whaterer هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
gibus کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
whateer هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
at full speed با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
if i only could see him کاش میتوانستم فقط او راببینم
i could swim at yearsold من در هشت سالگی میتوانستم شنا کنم
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
precipitousness تندی
quick temper تندی
fire تندی
passionateness تندی
previousness تندی
protervity تندی
vehemence تندی
tartness تندی
sternness تندی
sourly به تندی
quickness تندی
sour temper تندی
rigor تندی
rashness تندی
acrimony تندی
steepness تندی
rabidness تندی
quickness of temper تندی
speeds تندی
fired تندی
fieriness تندی
angularity تندی
acrimoniousness تندی
acrimoniously به تندی
acridly به تندی
acridness تندی
acridfty تندی
acrasy تندی
acidness تندی
acidly به تندی
astingency تندی
fleetness تندی
crustiness تندی
harsh usage تندی
choler تندی
celerity تندی
causticity تندی
huffishly به تندی
brusqurie تندی
briskness تندی
huffishness تندی
accelerative تندی
brusqueness تندی
abruptness تندی
pungency تندی
mordacity تندی
bitterness تندی
sternly تندی
rapidity تندی
kicks تندی
kicking تندی
kicked تندی
kick تندی
tartly به تندی
abruptly به تندی
tempests تندی
tempest تندی
impetuousness تندی
incautiousness تندی
inconsiderateness تندی
inflammability تندی
acerbity تندی
keenness تندی
wildly به تندی
fires تندی
fastness تندی
swiftness تندی
wildness تندی
violence تندی
speed of action تندی
speediness تندی
rapidness تندی
promptness تندی
promptitude تندی
nippiness تندی
easiness [quickness] تندی
rigours تندی
rigour تندی
rigors تندی
suddenness تندی
fastnesses تندی
velocities تندی
to tone down از تندی
acceleration تندی
speeding تندی
alacrity [speed] تندی
speed تندی
velocity تندی
irritably ازروی تندی
most probable speed محتملترین تندی
virulence تلخی تندی
let out تندی کردن
roughness تندی ناهمواری
mean velocity تندی میانگین
ginger تندی حرارت
discourtesy خشونت تندی
irefully ازروی تندی
instantaneous speed تندی انی
fleetness درجه تندی
nippiness درجه تندی
promptitude درجه تندی
promptness درجه تندی
quickness درجه تندی
rapidity درجه تندی
speediness درجه تندی
speed of action درجه تندی
easiness [quickness] درجه تندی
celerity درجه تندی
instantaneous speed تندی لحظهای
angular velocity تندی زاویهای
bad blood تلخی تندی
rapidness درجه تندی
petulance تندی گستاخی
alacrity [speed] درجه تندی
headiness تندی گیرندگی
swiftness درجه تندی
impetuosity تندی حرارت
heats تندی خشم
speedometer تندی نما
heat تندی خشم
radial velocity تندی شعاعی
speedometers تندی نما
pace شیوه تندی
peak speed بیشترین تندی
paced شیوه تندی
paces شیوه تندی
velocity درجه تندی
petulancy تندی گستاخی
with rapidity تندی سرعت
velocity of advance تندی پیشرفت
permissible velocity تندی مجاز
speeds درجه تندی
speed indicator تندی نما
speed درجه تندی
speeding درجه تندی
rate تندی سرعت عوارض
impetuosity of youth تندی یا غرور جوانی
rates تندی سرعت عوارض
petulantly ازروی تندی یا کج خلقی
It was raining fast. باران تندی می آمد
velocities تندی برحسب زمان
rate of rise of water level تندی بالا امدن اب
velocity تندی برحسب زمان
To be short tempered with someone. با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
rate of sideslip همنه تندی در امتداد محورعرضی
violence شدت و تندی و سختی خشونت
design speed سرعت مشخصه تندی پایه
She swerved sharply to avoid hitting a dog. او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
mesa قله پهنی که دارای شیب تندی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com