English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English Persian
all right reserved هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
Other Matches
it is copyright حق چاپ و تقلید محفوظ است
to copyright حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
all- هرگونه همگی
all هرگونه همگی
hopper هرگونه حشره جهنده
to make all doubts even هرگونه شک را مرتفع کردن
free of all average معاف از هرگونه خسارت
hoppers هرگونه حشره جهنده
bunk هرگونه تختخواب تاشو
bunks هرگونه تختخواب تاشو
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
stenosed دچار هرگونه تنگی مجرا
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
aeromotor هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
channels هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeling هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channelled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
guarded محفوظ
safest محفوظ
secures محفوظ
safe محفوظ
secure محفوظ
safes محفوظ
patents محفوظ
patenting محفوظ
patented محفوظ
patent محفوظ
immundity محفوظ
favoured محفوظ
safer محفوظ
fireproof محفوظ از اتش
lightproof محفوظ از نور
assured امن محفوظ
protected field میدان محفوظ
airtight محفوظ از هوا
invulnerable محفوظ از خطر
enclosed fuse فیوز محفوظ
protected mode حالت محفوظ
protected storage انباره محفوظ
reserved word کلمه محفوظ
securely بطور محفوظ
secure محفوظ داشتن
secures محفوظ داشتن
safe from danger محفوظ از خطر
foolproof محفوظ ازخطاوشکست
conserving از صدمه محفوظ داشتن
potting در گلدان محفوظ داشتن
pots در گلدان محفوظ داشتن
conserved از صدمه محفوظ داشتن
conserves از صدمه محفوظ داشتن
enclosed arc lamp لامپ قوسی محفوظ
conserve از صدمه محفوظ داشتن
pot در گلدان محفوظ داشتن
encapsulated postscript file فایل محفوظ پست اسکریپت
elate بالا بردن محفوظ کردن
jus postliminii حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
copyright reserved حق طبع یا چاپ محفوظ است
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
can you pronounce him safe بگویید که اواز خطر محفوظ است
shellproof محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
foolproof ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
emulation تقلید
imitations تقلید
faked تقلید
fake تقلید
infringements تقلید
infringement تقلید
sequacity تقلید
fakes تقلید
mimesis تقلید
mimicry تقلید
imitation تقلید
imitativeness تقلید
apery تقلید
stereotyped تقلید شده
farce تقلید لودگی
patterning تقلید کردن
pantomimes تقلید در اوردن
pantomiming <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimetic وابسته به تقلید
exemplary شایان تقلید
pantomime تقلید در اوردن
farces تقلید لودگی
impressionist تقلید درآور
imitatively از روی تقلید
terminal emulation تقلید ترمینالی
personate تقلید کردن از
mock up تقلید کردن
mimetism تقلید استتاری
mimetism تقلید حفافتی
mimesis تقلید واگیری
impressionists تقلید درآور
imitativeness استعداد تقلید
take for granted <idiom> تقلید از چیزی
imitative of تقلید کننده از
imitable قابل تقلید
imitability قابلیت تقلید
hokeypokey تقلید واداواصول
simulafe تقلید کردن
mocking تقلید دراوردن
emulate تقلید کردن
miming تقلید دراوردن
emulated تقلید کردن
emulates تقلید کردن
emulating <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimes تقلید دراوردن
monkeys تقلید دراوردن
monkey تقلید دراوردن
fabricates تقلید کردن
mocks تقلید دراوردن
mocked تقلید دراوردن
simulation تقلید تمارض
copyrights حق چاپ و تقلید
simulations تقلید تمارض
copyright حق چاپ و تقلید
copyright چاپ و تقلید
fabricate تقلید کردن
fabricated تقلید کردن
mimed تقلید دراوردن
mime تقلید دراوردن
mimics تقلید کردن
mimicking <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimicked تقلید کردن
mimic تقلید کردن
copyrights چاپ و تقلید
mock تقلید دراوردن
fabricating تقلید کردن
burlesques تقلید و هجوکردن
burlesque تقلید و هجوکردن
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
parodies تقلید مسخره امیزکردن
inimitable غیر قابل تقلید
mimesis تقلید هنر از واقعیات
sequacious اهل تقلید تابع
copycat <idiom> تقلید از شخص دیگری
parody تقلید مسخره امیزکردن
burlesque تقلید رقص لخت
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
birdcall تقلید صدای پرنده
burlesques تقلید رقص لخت
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
travesty تقلید مسخره امیز کردن
travesties تقلید مسخره امیز کردن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
simulates تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating تقلید نشان دادن وانمود کردن
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
onomatopoeic به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
simulate تقلید نشان دادن وانمود کردن
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
transvestism تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
cult هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cults هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
transvestites کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
transvestite کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
emulation نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
extracode توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
machines یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
simulations عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
immune مصون کردن محفوظ کردن
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
AI طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
assume تظاهر کردن تقلید کردن
assumes تظاهر کردن تقلید کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com