Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
Pre-Raphaelite
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelites
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Other Matches
raphael
رافائل
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Italians
ایتالیایی
marchesa
زن ایتالیایی
Italian
ایتالیایی
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
sbirro
پاسبان ایتالیایی
foxtail millet
ارزن ایتالیایی
italianize
ایتالیایی کردن
italianism
ایتالیایی مابی
bocci
بولینگ ایتالیایی
painter
نقاش
coloursit
نقاش
colorist
نقاش
painters
نقاش
Italianate
سبک معماری ایتالیایی
italicism
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
leghorn
کلاه سبدی ایتالیایی
cartoonist
نقاش کارتون
pounces
گرده نقاش
pouncing
گرده نقاش
drawers
طراح نقاش
drawer
طراح نقاش
dauber
نقاش بی مهارت
pictor
سه پایه نقاش
pictoris
سه پایه نقاش
animalist
نقاش جانور
cartoonists
نقاش کارتون
pounced
گرده نقاش
pounce
گرده نقاش
spaghetti western
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
tarantella
رقص تند دو نفری ایتالیایی
spaghetti westerns
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
malpighian
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
artists
نقاش و هنرمند موسیقیدان
artist
نقاش و هنرمند موسیقیدان
self portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
colourist
نقاش رنگ امیز
self-portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
self-portraits
تصویری که نقاش از خودبکشد
fallopian
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
giuoco piano
جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
ravioli
نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
italian game
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
cantoria
[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
grappa
نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
paysagist
نقاش دور نما ساز
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
grainer
نقاش منظره ها و پردههای نمایش
luminist
نقاش سایه روشن نما
manes
ارواح اموات مانی نقاش
spumoni
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumone
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
to make a r for something
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
pompeian
وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
machiavellism
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
circulations
دوران
rotation
دوران
period
دوران
swimming
دوران
periods
دوران
cycles
دوران
eras
دوران
gyration
دوران
era
دوران
cycle
دوران
gyrations
دوران
cycled
دوران
circulation
دوران
vertigo
دوران
pierrots
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
till in old
[great]
age
تا در دوران سالمندی
stound
دوران درد
plane of rotation
سطح دوران
peacetime
دوران صلح
distance between centers
طول دوران
space age
دوران کیهان
off season
در دوران کسادی
wifehood
دوران زوجیت
wartime
دوران جنگ
paleozoic
دوران اول
qyaternary
دوران چهارم
rotation about a line
دوران دور یک خط
sense of rotation
جهت دوران
the whirligig of fashion
دوران دایمی مد
lucid interval
دوران افاقه
off season
در دوران کم کاری
axis of rotation
محور دوران
rotate
دوران کردن
angle of rotation
زاویه دوران
rotated
دوران کردن
aftertime
دوران پیری
rotates
دوران کردن
revolutions
دوران شورش
revolution
چرخش دوران
revolutions
چرخش دوران
revolution
دوران شورش
lives
دوران زندگی
rotation
چرخش دوران
races
دوران مسیر
circulation
دوران خون
circulations
دوران خون
fulcrum
نقطه دوران
raced
دوران مسیر
race
دوران مسیر
life
دوران زندگی
climacteric
دوران یائسگی زن
dizzy
دچار دوران سر
rotation around
[about]
a point
دوران دور نقطه ای
jumped-up
تازه به دوران رسیده
revolutions
دور دوران کامل
golden age
دوران رونق و رفاه
off season
وابسته به این دوران
rotational
دوران گردش بدور
vertiginous
سرگیجهای دوران کننده
rotation about a point
دوران دور یک نقطه
revolution
دور دوران کامل
iceman
یخی بستر دوران یخ
circulatory
مربوط یه دوران خون
golden ages
دوران رونق و رفاه
rotation
دوران گردش بدور
geocentric
دوران زمین مرکزی
seasoned
دوران چاشنی زدن
season
دوران چاشنی زدن
obligated tour
دوران مشمولیت وفیفه
azoic
دوران ماقبل تاریخ
seasons
دوران چاشنی زدن
geriatrist
امراض دوران پیری
instantaneous center of rotation
مرکز دوران لحظهای
spinning
چرخش
[گردش]
[دوران ]
geriatrician
امراض دوران پیریgyrfalcon
whirl
چرخش یا دوران جریان سیال
Difficult times lie ahead.
دوران سختی درپیش است
whirled
چرخش یا دوران جریان سیال
whirling
چرخش یا دوران جریان سیال
Victoriana
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
rotation about ...
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
whirls
چرخش یا دوران جریان سیال
gyrating
چرخ زدن دوران داشتن
The whirligig of time revolves.
دوران دایمی زمان می چرخد.
whirligig of something
دوران دایمی
[اصطلاح مجازی]
retrograde
دوران در خلاف جهت معمول
Early Christian architecture
سبک معماری دوران مسیحیت
protectorates
دوران حکومت کرامول درانگلستان
protectorate
دوران حکومت کرامول درانگلستان
gyrate
چرخ زدن دوران داشتن
gyrated
چرخ زدن دوران داشتن
gyrates
چرخ زدن دوران داشتن
peripheral course
دوران پیش دانشگاهی نظامی
yaw
دوران هواپیما حول محورقائم
yawed
دوران هواپیما حول محورقائم
mesozoic era
دوران دوم زمین شناسی
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
age earnings profile
برنامه درامد در دوران زندگی
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
anthropic
مربوط به دوران پیدایش انسان
lying in
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
It reminds me of my schooldays .
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
periods
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
period
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
twisting
دوران حول محور افقی پیچش
twist
دوران حول محور افقی پیچش
roll
دوران حول محور طولی غلطش
lathe center
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
rolled
دوران حول محور طولی غلطش
hallstatt
وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
rolls
دوران حول محور طولی غلطش
twists
دوران حول محور افقی پیچش
dog days
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
banks
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
Edwardian
معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
quadrangle
حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
quadrangles
حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
Edwardian
ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
mastodon
پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
golden age
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
autumn
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
disturbing moment
گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com