English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (4 milliseconds)
English Persian
I drew blank every time . None of my tricks worked . هر نقشی زدم نگرفت ( ناموفق ماندم )
Other Matches
i stayed there for days سه روز انجا ماندم
I went hungry last night . دیشب گرسنه ماندم
I stayed at the hotel with some friends. با دوستانم درهتل ماندم
It didnt come off. It didnt take place. صورت نگرفت
His trick didnt work. حقه اش نگرفت
She didnt make an impression . She was a flop . یخش نگرفت
he did not est all night درتمام شب ارام نگرفت
inscriptive نقشی
i was filled with wonder مرا شگفت امد متحیر ماندم
incriptional خطی نقشی
he went out in the poll امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
abort ناموفق
unsuccess ناموفق
aborted ناموفق
aborting ناموفق
aborts ناموفق
unsuccessfully ناموفق
unsuccessful ناموفق
fall by the wayside <idiom> ناموفق بودن
cherries ضربه ناموفق
cherry ضربه ناموفق
whiff ضربه ناموفق
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com