Dictiornary-Farsi | هر کار بسیار آسان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
child's play	هر کار بسیار آسان


Search result with all words

There is nothing to it .	هیچ کاری ندارد ( بسیار آسان است )
Other Matches

vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
piece of cake <idiom>	آسان
duck soup <idiom>	آسان
effortlessly	آسان
effortless	آسان
relaxed <adj.>	آسان گیر
easygoing <adj.>	آسان گیر
pushover	کار آسان
easy-going <adj.>	آسان گیر
easy <adj.>	آسان گیر
doddle	سهل-آسان
relaxed <adj.>	راحت [آسان گیر]
highroad	راه آسان یا سر راست
easy-going <adj.>	راحت [آسان گیر]
highroads	راه آسان یا سر راست
It is easier said than done .	گفتنش آسان است
easy <adj.>	راحت [آسان گیر]
To take things easy(lightly)	کارها را آسان گرفتن
easygoing <adj.>	راحت [آسان گیر]
It is easy for me.	برایم خیلی آسان است
dime a dozen <idiom>	آسان بدست آمدن ،عادی
convenience food	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
It is quite easy when you get ( have ) the knack of it .	وقتیکه فن کار را بدانی آسان می شود
This is the easisrt way.	این آسان ترین راه است
The exam was too easy for words .	امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
open	برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opens	برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opened	برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
not a lettle	بسیار
immortally	بسیار
clinking	بسیار
beastby	بسیار
thousand and one	بسیار
by far	بسیار
overly	بسیار
sorely	بسیار
powerfully	بسیار
parlous	بسیار
awfully	بسیار
multifarious	بسیار
galore	بسیار
detestable	بسیار بد
much	بسیار
multiplicity	بسیار
out and a way	بسیار
abundant	بسیار
muckle	بسیار
mickle or muckle	بسیار
mickle	بسیار
seldom	بسیار کم
an abundance of	بسیار
sopping	بسیار
longeval	بسیار زی
multiped	بسیار پا
lashongs	بسیار
rotten <adj.>	بسیار بد
plenty	بسیار
very little	بسیار کم
very	بسیار
no end of	بسیار
oftentimes	بسیار
numerous	بسیار
ever so	بسیار
many	بسیار
sadly	بسیار بد
precious	بسیار
desperate	بسیار بد
unco	بسیار
lot	بسیار
all-	بسیار
all	بسیار
far and away	بسیار
terrible <adj.>	بسیار بد
far	بسیار
so mush	بسیار
lousy <adj.>	بسیار بد
awful <adj.>	بسیار بد
meticulosity	دقت بسیار
corking	بسیار عالی
deluxe	بسیار زیبا
delightsome	بسیار دلپسند
elongated	بسیار بلندولاغر
at a great rat	بسیار تند
hairline rule	خط بسیار نازک
deep read	بسیار خوانده
d. stupid	بسیار کودن
dateless	بسیار قدیم
at a premium	بسیار مطلوب
many books	کتابهای بسیار
high strung	بسیار حساس
hunky dory	بسیار خوب
all right <idiom>	بسیار خوب
gelid	بسیار سرد
bulimy	حرص بسیار
heart break	اندوه بسیار
e. use ful	بسیار سودمند
dozens of girls	ذختران بسیار
at railway speed	بسیار تند
infernality	زشتی بسیار
dirt cheap	بسیار ارزان
inappreciable	نامحسوس بسیار کم
diaphoresis	خوی بسیار
at full lick	بسیار تند
many persons	مردمان بسیار
all-powerful	بسیار نیرومند
precipitancy	تعجیل بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
death trap	بسیار خطرناک
low-rise	نه بسیار بلند
polystome	جانور بسیار
polystomatous	جانور بسیار
polysemous	بسیار معنی
polysemia	بسیار معنایی
polyphonous	بسیار صدا
polyphonic	بسیار صدا
polyphagous	بسیار غذا
polyhistor	دانش بسیار
polyhistor	بسیار دانی
polygram	شکل بسیار خط
polygonal	بسیار پهلو
precisionist	بسیار دقیق
prepotency	نفوذ بسیار
ad nauseam	بسیار زننده
death traps	بسیار خطرناک
high-pitched	بسیار شیبدار
v.l.f.	بسامد بسیار کم
ultramodern	بسیار تازه
the d. is in him	بسیار شروراست
thank you very much	بسیار ممنونم
supersubtlety	زرنگی بسیار
superheat	بسیار گرم
superfine	بسیار فریف
supereminent	بسیار بلند
sizzler	بسیار گرم
punctuality	دقت بسیار
primordiality	قدمت بسیار
prepotent	بسیار توانا
polygonal	بسیار گوشه
polychromic	بسیار رنگ
polychromatic	بسیار رنگ
ogygian	بسیار کهنه
of great importance	بسیار مهم
multocular	بسیار چشم
cloying	بسیار احساساتی
multivincular	بسیار پیوند
multitudinously	با گروه بسیار
multisonous	بسیار صدا
multisonant	بسیار صدا
clued-up	بسیار مطلع
multiform	بسیار شکل
multidentate	بسیار دندان
multangular	بسیار گوشه
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
much rain	باران بسیار
much pleased	بسیار خوشتود
wedded	بسیار علاقمند
oliguresis	پیشاب بسیار کم
multi-millionaire	بسیار پولدار
multi-millionaire	بسیار ثروتمند
pointdovice	بسیار درست
point device	بسیار درست
multi-millionaires	بسیار پولدار
pleophagous	بسیار خوار
multi-millionaires	بسیار ثروتمند
pianissimo	بسیار اهسته
overly	بسیار گرانه
perfervid	بسیار باحرارت
peracute	بسیار سخت
peracute	بسیار حاد
overripe	بسیار رسیده
squeaky clean	بسیار تمیز
overrefinement	تصفیه بسیار
daylights	بسیار ترسناک
nymphs	زن بسیار زیبا
fined	بسیار اماده
monstrosity	شرارت بسیار
oft	بسیار رخ دهنده
finest	بسیار اماده
priceless	بسیار گران
priceless	بسیار پر قیمت
desperate	بسیار سخت
whackings	بسیار عظیم
whacking	بسیار عظیم
extra	بسیار خیلی
primal	بسیار قدیمی
fine	بسیار اماده
frigid	بسیار سرد
nymph	زن بسیار زیبا
prime	بسیار مهم
primed	بسیار مهم
heavy poll	ارا بسیار
excessive	بسیار یا بزرگ