English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
recurring costs هزینههای تکرار شونده
Other Matches
frequents تکرار شونده
frequenting تکرار شونده
frequented تکرار شونده
frequent تکرار شونده
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
aggregate expenditures هزینههای کل
personal outlays هزینههای شخصی
deferred charges هزینههای انتقالی
overhead costs هزینههای اضافی
bank charges هزینههای بانکی
overhead costs هزینههای حاشیهای
supplementary costs هزینههای مکمل
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
sunk cost هزینههای اضافی
storage costs هزینههای انبارداری
implicit costs هزینههای ضمنی
joint costs هزینههای مشترک
standard costs هزینههای نرمال
standard costs هزینههای استاندارد
overhead costs هزینههای بالاسری
transaction costs هزینههای معاملاتی
dock dues هزینههای لنگرگاه
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
pilot charges هزینههای راهنما
material costs هزینههای مواد
government expenditures هزینههای دولت
national expenditures هزینههای ملی
overhead costs هزینههای عمومی
freight charges هزینههای حمل
on costs هزینههای غیرمستقیم
financial expenses هزینههای مالی
design costs هزینههای طراحی
operational costs هزینههای عملیاتی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
prime costs هزینههای اولیه
building costs هزینههای ساختمان
capital charges هزینههای سرمایه
consumption expenditures هزینههای مصرفی
increasing cost هزینههای فزاینده
capital expenditure هزینههای سرمایهای
selling costs هزینههای فروش
capital expenditures هزینههای سرمایهای
capital outlays هزینههای تاسیساتی
real costs هزینههای واقعی
supplementary costs هزینههای اضافی
competition cost هزینههای رقابتی
increasing cost هزینههای صعودی
bank charge هزینههای بانکی
comparative costs هزینههای نسبی
spillover costs هزینههای خارجی
overheads هزینههای عمومی
anchor dues هزینههای لنگر
overheads هزینههای بالاسری
implicit costs هزینههای نامرئی
incidental expenses هزینههای واقعی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
surcharges درصد هزینههای اضافی
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
surcharge درصد هزینههای اضافی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
handling charges هزینههای جابجایی کالا
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
selling costs هزینههای فروش کالا
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
cost category هزینههای انجام شده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
analysis یات هزینههای محصول جدید
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
practises تکرار
reduplication تکرار
practise تکرار
tautology تکرار
practicing تکرار
rehearsals تکرار
reiteration تکرار
practising تکرار
renewals تکرار
renewal تکرار
tautologies تکرار
replication تکرار
recidivism تکرار
iterance تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
practice تکرار
recapitulations تکرار
frequency تکرار
frequencies تکرار
iteration تکرار
repetition تکرار
ingemination تکرار
repetitions تکرار
rehearsal تکرار
recapitulation تکرار
frequentation تکرار
frequentness تکرار
often <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
repeats تکرار
frequently <adv.> به تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
repeat تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
duplication تکرار
frequence تکرار
epanalepsis تکرار
rehearsal تکرار مجدد
rehearsals تکرار عملیات
rehearsals تکرار مجدد
rehearsal تکرار عملیات
pulse repetition تکرار تپش
pulse repetition تکرار ضربان
circular frequency تکرار دورانی
uses تکرار ممارست
use تکرار ممارست
iterable تکرار کردنی
repeat counter شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
typematic key کلید تکرار
repeatability قابلیت تکرار
repeatable قابل تکرار
repetition instruction دستوالعمل تکرار
repeater تکرار کننده
auto repeat خود تکرار
repetition instruction دستورالعمل تکرار
reptition compulstion وسواس تکرار
ingeminate تکرار کردن
repeat تکرار تجدید
recidivism تکرار جرم
repetitous تکرار کننده
iterate تکرار کردن
iterant تکرار کننده
repetition of position تکرار وضعیت
repetition of an act تکرار کاری
replication پاسخگویی تکرار
reiterates تکرار کردن
recurred تکرار شدن
repeat تکرار کنید
renew تکرار کردن
frequency of vibration تکرار ارتعاش
recur تکرار شدن
pleonasm تکرار بیمورد
replicating تکرار کردن
replicates تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
replicated تکرار کردن
replicate تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
renews تکرار کردن
renewing تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
merism تکرار متشابهات
reiterating تکرار کردن
recurs تکرار شدن
tautologic بیهوده تکرار کن
iterative تکرار کننده
iterative تکرار شده
repeat تکرار کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com