Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
Other Matches
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
average cost pricing
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
cost centre
مرکز هزینه یابی
cost unit
واحد هزینه یابی
marginal costing
هزینه یابی نهائی
job costing
هزینه یابی کار
marginal costing
هزینه یابی نهایی
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
costing
هزینه گذاری
costing
قیمت گذاری
pricing
قیمت گذاری
investment cost
هزینه سرمایه گذاری
valuation of costs
ارزش گذاری هزینه ها
predatory pricing
قیمت گذاری امرانه
pricing policy
سیاست قیمت گذاری
cost
قیمت گذاری کردن
leader pricing
پیشرو در قیمت گذاری
cost insurance, freight
قیمت بیمه و هزینه حمل
competition oriented pricing
قیمت گذاری رقابت امیز
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
markup
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
c i f
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
mark up price inflation
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
bain index
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
involution
توان یابی قوه یابی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
orientate
جهت یابی
attainment
دست یابی
range finding
مسافت یابی
factoring
عامل یابی
interpolations
درون یابی
interpolations
میان یابی
orientating
جهت یابی
fault detection
عیب یابی
fault finding
عیب یابی
fault diagnosis
عیب یابی
interpolation
میان یابی
interpolation
درون یابی
localization
موضع یابی
addressing
نشانی یابی
marketing
بازار یابی
mark sensing
نشان یابی
obstacle sense
حس مانع یابی
achievements
دست یابی
sourcing
منابع یابی
position finding
موقعیت یابی
signal detection
علامت یابی
achievement
دست یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
troubleshooting
عیب یابی
fringing
ریشه یابی
goniometry
زاویه یابی
attainments
دست یابی
positioning
موقع یابی
matchmaking
زوج یابی
i. and evdevolution
توان یابی
insinuation
رخنه یابی
accessing
دست یابی
summation
مجموع یابی
troubleshooting
اشکال یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
levelling
ارتفاع یابی
direction finding
جهت یابی
locations
مکان یابی
orientation
جهت یابی
location
مکان یابی
debugger
اشکال یابی
survey
زمینه یابی
surveyed
زمینه یابی
acquisitions
هدف یابی
edgings
حاشیه یابی
patterning
طرح یابی
trapping
غلط یابی
extrapolation
برون یابی
termination
پایان یابی
extrapolations
برون یابی
acquisition
هدف یابی
edging
حاشیه یابی
surveys
زمینه یابی
ranging
مسافت یابی
accessed
دست یابی
accesses
دست یابی
access
دست یابی
castaways
عمق یابی
castaway
عمق یابی
orientates
جهت یابی
calibration
خصلت یابی
cost finding
ارزش یابی
error detection
خطا یابی
quick access
با دست یابی تند
absurdities test
ازمون مهمل یابی
detailing
یات و مسیر یابی
sound ranging
مسافت یابی صوتی
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
extrapolate
برون یابی کردن
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
attitude survey
زمینه یابی نگرش
interpolate
درون یابی کردن
interpolated
درون یابی کردن
random processing
با دست یابی تصادفی
interpolating
درون یابی کردن
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
sounds
عمق یابی کردن
interpolates
درون یابی کردن
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
parallel access
با دست یابی موازی
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
ranging
مسافت یابی کردن
plumb
ژرف یابی کردن
soundest
عمق یابی کردن
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
sounded
عمق یابی کردن
space orientation
موقعیت یابی فضایی
direction finding
سمت یابی کردن
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
direction finding aerial
انتن جهت یابی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
direction finding
جهت یابی کردن
spot
مسافت یابی کردن
spots
مسافت یابی کردن
localization of function
موضع یابی کارکرد
locate mode
باب مکان یابی
sound
عمق یابی کردن
flash ranging
مسافت یابی نوری
traced
رد یابی کردن نشان
traces
رد یابی کردن نشان
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
detail
یات و مسیر یابی
trace
رد یابی کردن نشان
excitor
عصب یابی محرک
extrapolated
برون یابی کردن
extrapolating
برون یابی کردن
extender board
وسیله عیب یابی
direction finding station
پست جهت یابی
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
extrapolates
برون یابی کردن
target aquisition
سیستم هدف یابی
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
eventration
جنین بی شکم یابی روده
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
an unerring aim
نشان درست یابی خطا
tomnoddy
ادم خرف یابی کله
knotty pate
ادم خرف یابی کله
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal
مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com