Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
telebrief
هماهنگی تلفنی
Other Matches
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
telephone conversation
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
concerts
هماهنگی
concert
هماهنگی
harmony
هماهنگی
harmonies
هماهنگی
consonance
هماهنگی
coordination
هماهنگی
consistency
هماهنگی
cognitive consonance
هماهنگی شناختی
synergy
عمل هماهنگی
staff coordination
هماهنگی ستادی
close coordination
هماهنگی نزدیک
internal consistency
هماهنگی درونی
tone
هماهنگی رنگ ها
harmony of interests
هماهنگی منافع
immusical
بدون هماهنگی
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
eye hand coordination
هماهنگی چشم و دست
neuromuscular coordination
هماهنگی عصبی- عضلانی
to act in concert
<idiom>
با هماهنگی کاری را انجام دادن
[اصطلاح روزمره]
The color harmony in nature is very interesting.
هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
trunk line
خط تلفنی
telephonic
تلفنی
wire-tapped
استراقسمع تلفنی
interphone system
سیستم تلفنی
wire-tapped
گوشیازی تلفنی
telephone subscriber
مشترک تلفنی
telephone message
پیام تلفنی
wire-tap
گوشیازی تلفنی
wire net
شبکه تلفنی
telephone frequency
بسامه تلفنی
telephone message
پیغام تلفنی
telephone conversation
مکالمه تلفنی
telephone traffic
ترافیک تلفنی
telephone connection
اتصال تلفنی
telephone communication
ارتباط تلفنی
wire-tap
استراقسمع تلفنی
call girl
فاحشه تلفنی
call girls
فاحشه تلفنی
wire-taps
گوشیازی تلفنی
wire-taps
استراقسمع تلفنی
wire-tapping
گوشیازی تلفنی
wire-tapping
استراقسمع تلفنی
appraisal
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
wire-tapping
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped
نهان گوشی تلفنی
telephone switching technique
اصول اتصالات تلفنی
wire-taps
نهان گوشی تلفنی
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
wire-tapping
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapping
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap
استراقسمع تلفنی کردن
logs
ضبط تماسهای تلفنی
call meter
کنتور مکالمات تلفنی
duplex telephony
مکالمه تلفنی دو طرفه
radiotelephony
مکالمه رادیو تلفنی
duplex telephony
گفت و شنود تلفنی
international telephone circuit
خط تلفنی بین المللی
line termination circuit
مدار مشترک تلفنی
push to talk
کلید مکالمه تلفنی
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
phantom circuit
مدار دو خطه تلفنی
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
log
ضبط تماسهای تلفنی
toll calls
مخابره تلفنی خارج شهری
trunk calls
اتصال تلفنی بین دومشترک
telephone directories
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
telephone directory
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
toll call
مخابره تلفنی خارج شهری
trunk call
اتصال تلفنی بین دومشترک
telephone repeater valve
لامپ تقویت کننده تلفنی
hot line
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
hot lines
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
cross fire
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
loggers
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
ring off
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
There is no such number.
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
logger
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
I'm putting you through now.
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
ex-directory
تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
hang up
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
ren
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
hang-ups
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
fcc
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
phonopore
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
flight coordination
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
telephony
سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
vab
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
ciphony
رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
two way telephone equipment
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
long distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com