Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English
Persian
harmony of interests
هماهنگی منافع
Other Matches
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
harmonies
هماهنگی
concerts
هماهنگی
concert
هماهنگی
consistency
هماهنگی
consonance
هماهنگی
coordination
هماهنگی
harmony
هماهنگی
cognitive consonance
هماهنگی شناختی
internal consistency
هماهنگی درونی
close coordination
هماهنگی نزدیک
staff coordination
هماهنگی ستادی
synergy
عمل هماهنگی
telebrief
هماهنگی تلفنی
immusical
بدون هماهنگی
tone
هماهنگی رنگ ها
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
neuromuscular coordination
هماهنگی عصبی- عضلانی
eye hand coordination
هماهنگی چشم و دست
to act in concert
<idiom>
با هماهنگی کاری را انجام دادن
[اصطلاح روزمره]
The color harmony in nature is very interesting.
هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
perquisites
منافع
perquisite
منافع
revenue
منافع
earnings
منافع
windfall gains
منافع اتفاقی
pure interest
منافع خالص
harmony of interests
سازگاری منافع
tangible benefits
منافع مرئی
spillover benefits
منافع خارجی
public benefits
منافع عمومی
mutual interests
منافع مشترک
net benefits
منافع خالص
public interest
منافع عامه
private benefits
منافع خصوصی
public interest
منافع عمومی
fictitious dividens
منافع موهوم
fictious dividened
منافع موهوم
class interests
منافع طبقاتی
vested interests
منافع مقرره
vested interest
منافع مقرره
union
اشتراک منافع
economic interest
منافع اقتصادی
benefit spillovers
نشر منافع
unions
اشتراک منافع
conflict of interest
برخورد منافع
conflict of interest
تضاد منافع
capital gains
منافع سرمایهای
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
windfall gains
منافع باد اورده
self regard
حفظ منافع شخصی
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
undistributed earnings
منافع تقسیم نشده
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
valuation of benefits
ارزش گذاری منافع
vesture
منافع و نمائات زمین
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
rent
مال الاجاره منافع
emblements
منافع حاصله از زمین
it is p to our interests
برای منافع مازیان اوراست
explees
اجاره بها یا منافع زمین
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
appraisal
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
profits a prendre
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
flight coordination
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
term
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
terming
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com