Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to always look for things to find fault with
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
Other Matches
pound the pavement
<idiom>
دنبال کار گشتن
ask for trouble
<idiom>
دنبال دردسر گشتن
look (someone) up
<idiom>
به دنبال کسی گشتن
look (something) up
<idiom>
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
backing up the wrong tree
<idiom>
[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to search
[for]
[someone]
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
see about (something)
<idiom>
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
wowser
ایرادی
finicky
ایرادی
priggish
ایرادی
if you don't mind
اگر ایرادی ندارید
There is nothing wrong with it.
این هیچ ایرادی ندارد.
A fusspot.
آدم بهانه گیر (ایرادی )
... if you don't mind my asking
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
. Why,what was the harm?
چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
roams
گشتن
roamed
گشتن
roam
گشتن
sloshes
ول گشتن
seeks
گشتن
seeking
گشتن
seek
گشتن
To loaf about . To loiter .
ول گشتن
sloshing
ول گشتن
slosh
ول گشتن
to go about
گشتن
putters
ول گشتن
seach
گشتن
puttering
ول گشتن
swivelled
گشتن
puttered
ول گشتن
putter
ول گشتن
searched
گشتن
swivel
گشتن
go about
گشتن
search
گشتن
to fool about
ول گشتن
swivels
گشتن
to muck a bout
ول گشتن
hang around
ول گشتن
to knock about
ول گشتن
strangle
ول گشتن
roaming
گشتن
searchingly
گشتن
to poke a bout
ول گشتن
searches
گشتن
idled
ازاد گشتن
idles
ازاد گشتن
trundled
گشتن چرخیدن
troll
گشتن سراییدن
trolls
گشتن سراییدن
idlest
ازاد گشتن
circumvolve
دور گشتن
circumambulate
بدورچیزی گشتن
To adore (dote on) someone.
دورکسی گشتن
fossick
خوب گشتن
ranksack
خوب گشتن
to look for work
پی کار گشتن
to turn round
دور گشتن
to wait one's leisure
پی فرصت گشتن
to rev up
تند گشتن
to fish in troubled waters
پی بازاراشفته گشتن
trundl
غلتیدن گشتن
to draw blank
گشتن وچیزی
trundling
گشتن چرخیدن
trundles
گشتن چرخیدن
to look for anything
چیزی گشتن
idle
ازاد گشتن
trundle
گشتن چرخیدن
To look for a pretext ( an excuse ).
پی بهانه گشتن
to search for anything
پی چیزی گشتن
orbit
بدورمداری گشتن
putters
مهمل گشتن
puttered
مهمل گشتن
putter
مهمل گشتن
turns
گشتن چرخیدن
turn
گشتن چرخیدن
orbits
بدورمداری گشتن
orbited
بدورمداری گشتن
puttering
مهمل گشتن
grow
شدن گشتن
grows
شدن گشتن
to prospect
[for]
گشتن
[بدنبال]
at all hours
<adv.>
همیشه
frequenter
همیشه رو
at any time
<adv.>
همیشه
eer
همیشه
any time
<adv.>
همیشه
anytime
<adv.>
همیشه
year in year out
همیشه
sempre
همیشه
for evermore
همیشه
for ever and aday
همیشه
alway
همیشه
everywhen
همیشه
at all times
همیشه
ay
همیشه
incessantly
همیشه
ayŠaye
همیشه
evermore
همیشه
ever
همیشه
ever-
همیشه
always
همیشه
encircling
دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircles
دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircled
دورچیزی گشتن دربرداشتن
prowled
درپی شکار گشتن
traipsing
سرگردان بودن ول گشتن
traipses
سرگردان بودن ول گشتن
traipsed
سرگردان بودن ول گشتن
traipse
سرگردان بودن ول گشتن
to hang about
گشتن معطل شدن
prowling
درپی شکار گشتن
prowls
درپی شکار گشتن
to grope for anything
درتاریکی پی چیزی گشتن
roll
غلت خوردن گشتن
orbs
بدور چیزی گشتن
goggling
چپ نگاه کردن گشتن
rolled
غلت خوردن گشتن
orb
بدور چیزی گشتن
rolls
غلت خوردن گشتن
slue
بدور محورثابتی گشتن
prowl
درپی شکار گشتن
hang about
گشتن پرسه زدن
grabble
با دست پی چیزی گشتن
encircle
دورچیزی گشتن دربرداشتن
goggled
چپ نگاه کردن گشتن
grope
در تاریکی پی چیزی گشتن
scrounge around
<idiom>
درپی چیزی گشتن
groping
در تاریکی پی چیزی گشتن
gropes
در تاریکی پی چیزی گشتن
go
گشتن رواج داشتن
goes
گشتن رواج داشتن
to search
گشتن
[جستجو کردن]
goggle
چپ نگاه کردن گشتن
groped
در تاریکی پی چیزی گشتن
for good
برای همیشه
immortally
تا جاودان همیشه
forever and a day
<idiom>
برای همیشه
insenescible
همیشه جوان
still
راکد همیشه
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
tipple
همیشه نوشیدن
permafrost
همیشه یخبسته
dead load
همیشه بار
residents
که همیشه درکامپیوتراست
evermore
برای همیشه
resident
که همیشه درکامپیوتراست
marigold
گل همیشه بهار
marigolds
گل همیشه بهار
calendula
گل همیشه بهار
tippling
همیشه نوشیدن
tipples
همیشه نوشیدن
tippled
همیشه نوشیدن
love lies bleeding
گل همیشه بهار
stiller
راکد همیشه
aeon
برای همیشه
foreverness
برای همیشه
forever
برای همیشه
infinite time
برای همیشه
immortality
برای همیشه
eternality
برای همیشه
eternity
برای همیشه
perpetuity
برای همیشه
sempiternity
برای همیشه
stills
راکد همیشه
ad infinitum
برای همیشه
forever
برای همیشه
adinfinitum
برای همیشه
as usual
مانند همیشه
once and for all
<idiom>
برای همیشه
amaranth
همیشه بهار
sinedie
برای همیشه
ay
برای همیشه
stillest
راکد همیشه
as ever
مانند همیشه
sinecures
وفیفه گرفتن وول گشتن
swirling
گشتن باعث چرخش شدن
rummage
بهم زدن خوب گشتن
sinecure
وفیفه گرفتن وول گشتن
foraging
پی علف گشتن کاوش کردن
rotate
دور محور خود گشتن
rotated
دور محور خود گشتن
rotates
دور محور خود گشتن
forages
پی علف گشتن کاوش کردن
swirls
گشتن باعث چرخش شدن
swirl
گشتن باعث چرخش شدن
swirled
گشتن باعث چرخش شدن
forage
پی علف گشتن کاوش کردن
foraged
پی علف گشتن کاوش کردن
rummaged
بهم زدن خوب گشتن
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted
روی پاشنه گشتن چرخیدن
orbs
بدور مدار معینی گشتن
revving
تند گشتن دور برداشتن
rummages
بهم زدن خوب گشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com