English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (4 milliseconds)
English Persian
schoolmate هم شاگردی
schoolmates هم شاگردی
school fellow هم شاگردی
school mate هم شاگردی
Search result with all words
apprenticeship شاگردی
apprenticeships شاگردی
apprentice شاگردی کردن کاراموز
apprentices شاگردی کردن کاراموز
tutoring اموزش تک شاگردی
discipleship شاگردی
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
journey work شاگردی
journeywork شاگردی
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
oppidan شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
prentice شاگردی کردن
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
pupilage دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupillage دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupilship شاگردی
salvtatorian شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
studentship شاگردی
to serve apprenticeship دوره شاگردی
to serve one s a دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
to take up one'sindentures سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com