English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (3 milliseconds)
English Persian
cleverness هوشیاری استعداد
Other Matches
alertress هوشیاری
alertness هوشیاری
consciousness هوشیاری
serpentine wisdom هوشیاری
sharpness هوشیاری
astuteness هوشیاری
conscience [archaic for: consciousness] هوشیاری
conscious mind هوشیاری
appreciation [awareness] هوشیاری
awareness هوشیاری
aesthesia هوش هوشیاری
cautions هوشیاری وثیقه
caution هوشیاری وثیقه
cautioned هوشیاری وثیقه
cautioning هوشیاری وثیقه
state of alert وضعیت هوشیاری
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
sobersided فروتن درحال هوشیاری
presence of mind حاضر ذهنی هوشیاری
come to <idiom> دوباره هوشیاری رایافتن
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
preconsclous قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
talents استعداد
talent استعداد
talented استعداد
susceptivity استعداد
predispostion استعداد
liability to disease استعداد
endowment استعداد
aptness استعداد
amplitude استعداد
talentless بی استعداد
cabiler استعداد
potentiality استعداد
potentialities استعداد
gormless کم استعداد
brilliance استعداد
ungifted بی استعداد
verve استعداد
simpleminded کم استعداد
endowments استعداد
aptitude استعداد
susceptibility استعداد
parted با استعداد
property استعداد
turn استعداد
turns استعداد
gifted با استعداد
ingenuity استعداد
aptitudes استعداد
capacity استعداد
genius استعداد
geniuses استعداد
inapt بی استعداد
capability استعداد
capacities استعداد
unintelligent بی استعداد
authorized strength استعداد مجاز
frost susceptibility استعداد یخزدگی
artistic aptitude استعداد هنری
caliber گنجایش استعداد
mechanical aptitude استعداد فنی
occupational aptitude استعداد شغلی
palooka بوکسور بی استعداد
command strength استعداد یکان
shifted نوبتی استعداد
reproductivity استعداد تولید
indisposedness عدم استعداد
imitativeness استعداد تقلید
reproductivity استعداد هم اوری
resistibility استعداد مقاومت
capable با استعداد صلاحیتدار
risible faculty استعداد خنده
end strength استعداد نهایی
sconce جمجمه استعداد
shifts نوبتی استعداد
division slice استعداد لشگری
shift نوبتی استعداد
tendencies توجه استعداد
capacity استعداد مقام
strengths استعداد رزمی
liabilities بدهکاری استعداد
flair استعداد خصیصه
liability بدهکاری استعداد
capability استعداد پیشرفت
artistry استعداد هنرپیشگی
aptitude tests ازمون استعداد
aptitude test ازمون استعداد
capacities استعداد مقام
capacities گنجایش استعداد
capacity گنجایش استعداد
child prodigy بچهبا استعداد
strength استعداد رزمی
tendency توجه استعداد
art استعداد استادی
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
clever باهوش با استعداد
cleverer باهوش با استعداد
cleverest باهوش با استعداد
indispositions عدم استعداد
arts استعداد استادی
war strenght استعداد جنگی
indisposition عدم استعداد
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
potentialize دارای استعداد کردن
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
the talnet of the country مردم با استعداد کشور
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
accountable strength استعداد قابل محاسبه
gifts دارای استعداد کردن
natural مسلم استعداد ذاتی
flatlander موج سوار کم استعداد
fabllibility استعداد خطا کردن
effective strength استعداد رزمی موثر
naturals مسلم استعداد ذاتی
allotropy استعداد تغییر و تبدیل
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
potentially با داشتن استعداد نهانی
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
accountable strength استعداد قابل توجه
gifts استعداد پیشکش کردن
habiliment جامه استعداد فکری
gift دارای استعداد کردن
knack صدای شلاق استعداد
able با استعداد صلاحیت دار
versatile دارای استعداد و ذوق
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
gifted موید شخص با استعداد
level of strength میزان استعداد رزمی
level of strength سطح استعداد رزمی
gift استعداد پیشکش کردن
Iranians have a gift of tongues. ایرانیها استعداد زبان دارند
potentiality عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentialities عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strength قدرت رزمی استعداد نفری
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
potential دارای استعداد نهانی پتانسیل
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
edacity استعداد خوردن شکم پرستی
rhymester شاعربی استعداد وکم مایه
means end capacity استعداد درک وسیله- هدف
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
self rating تعیین میزان استعداد خود
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment جدول استعداد مجاز زمان صلح
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
one's light s نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
rimester قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility عدم استعداد عدم تاثر
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com