Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (3 milliseconds)
English
Persian
board of conciliation
هیات مصالحه
Other Matches
mission
هیات اعزامی هیات تبلیغی
missions
هیات اعزامی هیات تبلیغی
summing up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
compromising
مصالحه
compromises
مصالحه
reconciliation
مصالحه
conciliation
مصالحه
composition
مصالحه
amicable settlement
مصالحه
compromise
مصالحه
conciliatory
مصالحه
compositions
مصالحه
amicably
به طور مصالحه
uncompromising
مصالحه ناپذیر
conciliatory measures
معیارهای مصالحه
conciliatory proceedings
جریان مصالحه
uncompromisingly
مصالحه ناپذیر
compromis
مصالحه تراضی
compromis
مصالحه کردن
accord
مصالحه پیمان
accords
مصالحه پیمان
accorded
مصالحه پیمان
optional conciliation
مصالحه اختیاری
reconciliatory
مصالحه امیز
compromise
توافق مصالحه کردن
compromises
توافق مصالحه کردن
compromising
توافق مصالحه کردن
buy off
باپول مصالحه کردن
imparlance
مهلت برای مصالحه
to split the difference
میانه را گرفتن مصالحه کردن
conciliation
مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
board
هیات
boarded
هیات
councils
هیات
body
هیات
bodies
هیات
party
هیات
council
هیات
missions
هیات
mission
هیات
corps
هیات
juries
هیات داوران
juries
هیات منصفه
diplomatic corps
هیات دیپلماتیک
board of trutees
هیات امنا
board of trustee
هیات امناء
jury
هیات منصفه
jury
هیات داوران
diplomatic corps
هیات سیاسی
cabint
هیات وزرا
board of directors
هیات مدیره
arbitral tribunal
هیات تحکیم
board of directors
هیات نظار
consular corps
هیات کنسولی
council of ministers
هیات وزیران
council of ministers
هیات وزرا
sovereigns
هیات رئیسه
sovereign
هیات رئیسه
legislative assembly
هیات مقننه
managing commission
هیات مدیره
managing committee
هیات مدیره
managing committee
هیات رئیسه
selection board
هیات گزینش
the ministry
هیات وزیران
directorates
هیات مدیره
directorate
هیات مدیره
cabinet
هیات دولت
delegations
هیات نمایندگان
delegation
هیات نمایندگان
deputation
هیات نمایندگان
executive committee
هیات اجرایی
executive commission
هیات رئیسه
executive committee
هیات رئیسه
fact finding body
هیات تحقیق
governing body
هیات حاکمه
governing bodies
هیات حاکمه
legislatures
هیات مقننه
legislature
هیات مقننه
cabinets
هیات دولت
deputations
هیات نمایندگان
executive commission
هیات مجریه
diplomatic bady
هیات سیاسی نمایندگان
diplomatic body
هیات نمایندگان سیاسی
chairmen
رئیس هیات مدیره
election of the committee
انتخابات هیات رئیسه
member of the jury
عضو هیات منصفه
law of pragnanz
قانون هیات گرایی
jury man
عضو هیات منصفه
chairman of the board of directors
رئیس هیات مدیره
head of the mission
رئیس هیات اعزامی
forewoman
سخنگوی هیات منصفه
cabinet council
جلسه هیات وزیران
chairman
رئیس هیات مدیره
award
حکم هیات داوری
officer
عضو هیات رئیسه
constituency
هیات موکلان یک حوزه
constituencies
هیات موکلان یک حوزه
verdicts
رای هیات منصفه
verdicts
تصمیم هیات منصفه
verdict
رای هیات منصفه
verdict
تصمیم هیات منصفه
foremen
سخنگوی هیات منصفه
foreman
سخنگوی هیات منصفه
jurors
عضو هیات منصفه
juror
عضو هیات منصفه
officers
عضو هیات رئیسه
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
bench
هیات قضات محکمه
awarded
حکم هیات داوری
awarding
حکم هیات داوری
grand juries
هیات منصفه عالی
awards
حکم هیات داوری
benches
هیات قضات محکمه
Privy Council
هیات مشاورین سلطنتی
grand jury
هیات منصفه عالی
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
legislator
شارع عضو هیات مقننه
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
returned
گزارش نهایی هیات تحقیق
returning
گزارش نهایی هیات تحقیق
returns
گزارش نهایی هیات تحقیق
legislators
شارع عضو هیات مقننه
selection
دسته یا هیات انتخاب شده
challenging a juror
جرح عضو هیات منصفه
delegation
اعزام نماینده هیات نمایندگی
delegations
اعزام نماینده هیات نمایندگی
bar council
هیات مدیره کانون وکلا
selections
دسته یا هیات انتخاب شده
oligrachy
هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
striking a jury
تعیین هیات منصفه با روش حذفی
principal challenger
رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
struck
هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
meet half way
مصالحه کردن سازش کردن
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
inquisitions
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
perverse verdict
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
summary conviction
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
open verdict
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
rider
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
venire facias tot matrons
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
peremptory challenge
رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
summing up evidence
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
discharges
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
gestalt psychology
روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
misdirection
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
arrest of judgment
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
planning comission
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com