English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
postglacial وابسته بدوره بعد از عصریخ بندان
Other Matches
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
pliocene وابسته بدوره پلیوسن
prepuberal وابسته بدوره قبل از بلوغ
prebubertal وابسته بدوره قبل از بلوغ
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
mesolithic وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
preschool وابسته بدوره پیش کودکستان کودکستان
glacial epoch عصریخ :عصری که یخ بیشترنیم کره شمالی راپوشانده بوده است
ci devant متعلق بدوره سابق
triassic مربوط بدوره تریاسه
to hand down بدوره بعدانتقال دادن
frosts یخ بندان
frost یخ بندان
freezing یخ بندان
inarticulata بی بندان
Elizabethan مربوط به بدوره ملکه الیزابت
spread run مدت اب بندان
ice lane مسیر یخ بندان
cold snap یخ بندان بی مقدمه
cold snaps یخ بندان بی مقدمه
freezing points درجه یخ بندان
freezing point درجه یخ بندان
recharge basin تالاب اب بندان
blockading راه بندان
blockaded راه بندان
blockades راه بندان
blockade راه بندان
prescientific مربوط بدوره قبل از علوم جدید
feast of tabernacles عید میوه بندان
Jacobean مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
interglacial واقع در بین دو دوره یخ بندان
frost and kindred phenomena یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependant وابسته
diphtheric وابسته به
appurtenant وابسته
belonging وابسته ها
related وابسته
affiliating وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
affiliates وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
hanger on وابسته
pertinent وابسته
attache وابسته
dependants وابسته
tuitionary وابسته به
dependent وابسته
attributable وابسته به
interdependent وابسته
germane وابسته
israelitish وابسته به
adjective وابسته
adjectives وابسته
thereof=of that وابسته به ان
attendants وابسته
attendant وابسته
monitorial وابسته به
attached وابسته
thereof وابسته به ان
plantar وابسته به کف پا
syncop وابسته به غش
elysian وابسته به
federating وابسته
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
akin وابسته
pyrexic وابسته به تب
pertaining وابسته
contingent وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
relative وابسته
of kin وابسته
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
sexual organs وابسته به
relevant وابسته
messianic وابسته به
elfin وابسته به جن
cantabrigian وابسته به
riverrine وابسته به
cephalic وابسته به سر
carpal وابسته به مچ
wedded وابسته
contingents وابسته
congenerous وابسته
subordinate وابسته
pertianing وابسته
levitical وابسته به
subordinates وابسته
correspondents وابسته
subordinated وابسته
aquatic وابسته به اب
subordinating وابسته
scribal وابسته به کتابت
microscopic وابسته به میکروسکپ
social وابسته بجامعه
saturnian وابسته بزحل
satellitory وابسته به اقمارسیارات
structural وابسته به ساختمان
floricultural وابسته به گلکاری
structural وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
cosmic وابسته بگیتی
structurally وابسته به بنا
aesthetically وابسته به زیبایی
subversion وابسته به خرابکاری
pessimistic وابسته به بدبینی
aesthetic وابسته به زیبایی
scansorial وابسته بصعود
scientail وابسته به علم
viral وابسته به ویروس
folkish وابسته به فولکلور
machine dependent وابسته ماشین
anatomic وابسته به کالبدشناسی
ethnologic وابسته به نژادشناسی
nasal وابسته به بینی
anatomical وابسته به کالبدشناسی
nasal وابسته به منخرین
sculptural وابسته به هنرپیکرتراشی
oratorical وابسته به سخنرانی
macaronic وابسته به ماکارونی
mensal وابسته به میز
programmatic وابسته به پروگرام
machine dependent وابسته به ماشین
menopausal وابسته به یائسگی
eugenic وابسته به به نژادی
planetary وابسته به سیاره
focal وابسته بکانون
scolopendrine وابسته به هزارپاها
cardiac وابسته بدل
lukan وابسته به لوقا
toxicological وابسته به زهرشناسی
vital وابسته بزندگی
pythian وابسته به "اپولو"
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
psychiatric وابسته به روانپزشکی
menstrual وابسته به قاعده گی
pyrrhic وابسته به " پیروس "
matricidal وابسته بمادرکشی
facultative وابسته به faculty
solar وابسته بخورشید
municipal وابسته بشهرداری
homicidal وابسته به ادمکشی
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pygmean وابسته به پیگمی ها
vital وابسته به زندگی
investigatory وابسته به رسیدگی
masticatory وابسته به جویدن
faunistic وابسته به جانوران
porcine وابسته بخوک
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
scientific وابسته بعلم
far eastern وابسته بخاوردور
maximal وابسته به حداکثر
seminal وابسته به منی
pubertal وابسته به بلوغ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com